نقد و بررسی بازی Elden Ring

نقد و بررسی بازی Elden Ring

نوشته‌ی
avatar
2 سال و 14 روز پیش

فهرست مطالب

تابستان سال گذشته که بالاخره Sekiro: Shadows Die Twice را بازی کردم، عمیقا درمورد میزان نبوغ و استعداد اعضای استودیوی FromSoftware به اندیشه فرو رفتم. چگونه این اشخاص، انقدر خلاق و کوشا هستند؟ اصلا چگونه ایده‌ی برخی از موجودات و مکانیک‌های درون بازی‌هایشان، به ذهن این افراد خطور می‌کند؟ حقیقتا این افراد، یا گونه‌های فضایی هستند و به دانش‌های فراتری دسترسی دارند، یا فرستندگان خدایان برروی زمین هستند تا با نعمت‌های الهی از ما پذیرایی کنند! زمان گذشت و بازی Elden Ring منتشر شد و من متوجه شدم که اشتباه می‌کردم. تیم آقای «هیدتاکا میازامی» (Hidetaka Miyazaki) (خالق اصلی و کارگردان سری بازی‌های فرام‌سافتور)، موجودات فضایی یا فرشتگان الهی نیستند. آن‌ها خود خدایان هستند!

در بدو ورود به Elden Ring، با منوی همیشگی آثار FromSoftware و پخش یک موسیقی حماسی و زیبا مورد استقبالی گرم قرار می‌گیرید. پس از شروع، ابتدا بخش ساخت شخصیت (Character Creation) آغاز می‌شود که حقیقتا یکی از بهترین و پرجزئیات‌ترین تنظیمات ساخت شخصیت در آن جای گرفته شده است. من شخصا به قدری درگیر گزینه‌های ساخت شخصیت شدم که وسواس عجیبی مرا فرا گرفت و 3 شخصیت متفاوت ساختم تا بتوانم به شخصیت ایده‌آل خودم برسم! بله، من توانستم با هیجان و اشتیاقم برای ورود به جهان Elden Ring مقابله کرده و درست یک ساعت از زمانم را صرف ساخت یک شخصیت ایده‌آل کنم! ولی خب، از نتیجه‌ی کار راضی‌ام. من توانستم شخصیتی درست مطابق با میل شخصیم طراحی کنم و چهره‌ای بسازم که برایم قابل ارتباط برقرار کردن باشد.

پس از کات‌سین‌های اولیه و ساخت شخصیت، بازی در یک غار شروع می‌شود. در دقایق ابتدایی، یک سری از مکانیک‌های ابتدایی آموزش داده می‌شوند. آموزش اولیه‌ی Elden Ring به مراتب طولانی‌تر از آثار پیشین FromSoftware است و خیلی از مکانیک‌های بنیادین به صورت کامل آموزش داده می‌شوند. به گونه‌ای که حقیقتا به عنوان یکی از مخاطب‌های دیرینه‌ی FromSoftware، این بخش کمی برایم حوصله سر بر هم بود. اما خب برای آشنایی بازیکنان جدید کاملا لازم و ضروری است. پس از آموزش‌های اولیه، از غار خارج شده و به سرزمین The Lands Between وارد می‌شوید؛ جایی که سازندگان کاملا دست‌های بازیکنان را رها کرده و بستر بی‌نظیری برای گردش و کاوش، و تجربه‌ی حس واقعی ماجراجایی را فراهم می‌کنند!

زمانی که مشخص شد ساخته‌ی جدید FromSoftware قرار است یک بازی «جهان‌باز» در سرزمینی وسیع و بزرگ باشد که بازیکنان باید سوار بر اسب در آن پرسه بزنند، نگرانی‌های زیادی پیرامون این بازی ایجاد شد. به هر حال، تیم FromSoftware هرگز تجربه‌ای در ساخت آثار جهان‌باز نداشتند و همیشه نقطه‌ی قوت بازی‌های آن‌ها این بوده که محیط‌های نسبتا کوچک اما باکیفیتی می‌ساختند که با یک معماری خاص، به طرز شگفت‌انگیزی به یکدیگر متصل بودند. تمامی عناوین این استودیو، با ظرافت و دقت بالایی ساخته می‌شدند. به همین دلیل، این آثار در حین ارائه‌ی یک تجربه‌ی چند ده ساعته، ارزش تجربه مجدد بسیار بالایی داشتند. بنابراین افزایش قابل توجه وسعت و حجم بازی، آن هم برای تیم نسبتا کوچک و بودجه‌ی محدود FromSoftware، در کنار مشکلات همه‌گیری کرونا، کمی نگران کننده و ریسکی بود.

اما نتیجه‌ی نهایی، به طرز معجزه آسایی شگفت‌انگیز است! بازی Elden Ring یک شاهکار در سبک «جهان‌باز» است که به مراتب بهتر، باکیفیت‌تر، و پرجزئیات‌تر از آثار جهان‌باز بسیاری از شرکت‌هاییست که سالیان سال مشغول ساخت این دسته از بازی‌ها بوده‌اند. حقیقتا هیچ گونه نمی‌توانم میزان جزئیات و ظرافتی که در خلق سرزمین عظیم The Lands Between به کار برده شده را توصیف کنم. هر قسمت از این جهان، با ایده و نوآوری خاصی طراحی شده است و هیچ کجای آن، حس تکراری بودن را منتقل نمی‌کند. براستی، دستاورد FromSoftware در خلق یک اثر «جهان‌باز» واقعا انقلابی بوده است.

معمولا زمانی که یک بازی جهان‌باز می‌شود، از کیفیت محیط‌های مختلف بازی کاسته خواهد شد. اما چنین چیزی درمورد Elden Ring صادق نیست. قلعه‌ها، مرداب‌ها، قبرستان‌ها، و تمامی محیط‌های عجیب و غریب دیگری که در جهان Elden Ring وجود دارند، اگر باشکوه‌تر، زیباتر و پرجزئیات‌تر از آثار پیشین FromSoftware نباشند، کمتر از آن‌ها هم نیستند. هر زمان که با خود فکر کنید که «خب، فکر کنم حماسی‌ترین و باشکوه‌ترین نقطه‌ی بازی را دیده‌ام»، جهان The Lands Between یک شکوه و زیبایی دیگر را جلوی رویتان قرار خواهد داد!

مهم نیست که سرزمینی که در آن قدم می‌زنید یا سوار بر اسب خود در آن پرسه می‌زنید، یک محیط اصلی از جهان Elden Ring است یا یکی از محیط‌های فرعی و متفرقه. در هر صورت، شاهد یک سری طراحی‌های زیبا و منحصر به فرد خواهید بود. هر فریم از بازی زیبا و پرجزئیات است؛ گویی که نمای هر فریم، یک شاهکار هنری زیبا باشد که تعدادی نقاش و طراح برجسته آن را کشیده باشد. زمانی که من از زیبایی صحبت می‌کنم، منظورم صرفا چمن‌زارهای پرطراوت و آبشارهای خروشان نیستند؛ حتی در زشتی‌ها و پلیدی‌های Elden Ring هم نوعی زیبایی وجود دارد. حتی آن لجن‌زارها و مرداب‌های سمی جهان The Lands Between هم به زیبایی ترسیم شده‌اند. زیبایی در ترسیم. زیبایی در تلفیق رئالیسم و سورئالیسم فانتزی.

اگر هنوز از حرف‌هایم متوجه یک حقیقت درمورد جهان‌سازی Elden Ring نشده‌اید، باید خدممتان عرض کنم که: تنوع و زیبایی سرزمین‌های Elden Ring واقعا ستودنیست! چند ماه پس از انتشار بازی Halo Infinite که پس از شعارهای تبلیغاتی فراوان درمورد «ارائه‌ی یک تجربه‌ی جهان‌باز برای اولین بار در سری هیلو»، تنها یک سرزمین قابل کاوش با طراحی و شرایط آب و هوایی یکسان را ارائه داد، Elden Ring یک جهان بزرگ با طیف وسیعی از سرزمین‌های متنوع با پوشش‌های گیاهی متفاوت را در اختیار بازیکنان قرار می‌دهد. هر نوع سرزمین فانتزی‌ای که فکرش را بکنید، در جهان Elden Ring وجود دارد. هرچقدر هم که خلاق باشید و قوه‌ی تخیل بالایی داشته باشید، باز هم از تماشای برخی از سرزمین‌های موجود در Elden Ring و موجودات مختلفی که در آن‌ها زندگی می‌کنند، به وجد خواهید آمد! آخر... آخر ایده‌ی چنین چیزهایی چطور به ذهن این ژاپنی‌های لعنتی خطور می‌کند؟!

مقوله‌ای که ارزش دستاورد تیم FromSoftware در خلق این شاهکار را دوچندان می‌کند، طراحی کوئست‌های اصلی و فرعی است. کوئست‌های Elden Ring با تیزنگری و وسواس بسیار زیادی ساخته شده‌‌اند؛ به گونه‌ای که هم با مقیاس سرزمین‌های The Lands Between مطابقت داشته باشند، هم با خط داستانی اصلی، و هم قصه‌های تاریخی (Lore) جهان بازی. منظورم این است که مثلا یک کوئست فرعی که ممکن است با آن مواجه شوید یا به راحتی از کنار آن رد شوید، شما را به محیط‌های خاصی می‌برد و در مسیر به خصوصی پیش می‌رود که چندان پرت و به دور از کوئست‌های مرتبط با آن نیست و همچنین جزئیات به خصوصی از داستان اصلی Elden Ring و قصه‌های تاریخی آن برملا می‌کند.

می‌دانم که هنوز هم توضیحاتم به اندازه‌ی کافی شفاف نیستند! اجازه دهید یک بار دیگر امتحان کنم... برای فهم داستان اصلی بازی و آنچه که در تاریخ این سرزمین رخ داده، باید کوئست‌های فرعی را تجربه کنید و دیالوگ‌های این کوئست‌ها را همانند تکه‌های پازل کنار هم بگذارید تا بتوانید تصویر کاملی از داستان و تاریخ Elden Ring داشته باشید. از طرف دیگر، چیدمان و قرارگیری این کوئست‌ها در جهان بازی نیز به شدت ماهرانه و استادانه بوده است؛ به گونه‌ای که وقتی در حین انجام یک کوئست فرعی خاص هستید، شانس بیشتری برای برخورد با کوئست‌های مرتبط با آن کوئست داشته باشید. امیدوارم که اکنون متوجه منظورم از دستاورد فوق‌العاده‌ی FromSoftware در طراحی کوئست‌ها شده باشید!

ترکیب داستان نویسی هیدتاکا میازاکی و جورج آر آر مارتین (George R. R. Martin) موجب خلق یک پدیده شده است؛ پدیده‌ای که برگرفته از ذهن سرشار دو نویسنده‌ی بی‌نظیر است. قصه‌های تاریخی Elden Ring ما را یاد قلم جورج مارتین می‌اندازند و جهان رو به افول و قلعه‌هایی که مرحله‌ی بعد از دوره‌ی طلایی خود سپری می‌کنند، ما را غرق در قصه‌سرایی‌های میازاکی می‌کند.

شخصیت‌های جالب و منحصر به فردی در جهان Elden Ring حاضر هستند که هر کدام حرف‌های شنیدنی‌ای برای گفتن دارند. به لطف تاثیرات Sekiro، داستان Elden Ring بیشتر از سری Dark Souls به صورت مستقیم روایت می‌شود، اما همچنان بسیاری از جزئیات داستانی گنگ و مبهم هستند و ساخت برخی از تکه‌های پازل‌ را بر عهده‌ی تئوری‌سازی‌های شخصی بازیکنان می‌سپارند.

موسیقی‌ همچنان یکی از نقاط قوت اصلی اثر جدید FromSoftware است. موسیقی‌های شاهکار Elden Ring باس‌فایت‌های نفس‌گیر را حماسی‌تر و باشکوه‌تر می‌کنند، و سرزمین‌های مختلف جهان بازی را با نوایی زیبا، دلنشین‌تر می‌سازند. تمامی ترک‌های ساخته شده برای این بازی به قدری زیبا و ماندگار هستند که مطمئنا بعدها، هر زمان که به آن‌ها گوش دهیم، تک تک لحظاتی که در جهان The Lands Between سپری کردیم، در برابر چشمانمان پدیدار خواهند آمد و مو به تنمان سیخ خواهد شد!

برخی از مکانیک‌های به کار رفته شده در طراحی فعالیت‌ها و مراحل فرعی پخش شده در جهان عظیم The Lands Between در ظاهر بسیار شبیه به یکدیگر هستند و شاید در ابتدا این توهم را ایجاد کنند که صرفا کپی پیست شده‌اند. که خب چنین چیزی، با توجه به وسعت و عظمت جهان بازی، کاملا هم منطقی و قابل قبول می‌بود. اما همین محیط‌های به ظاهر تکراری، هر کدام ایده‌ای نو و خلاقیت خاصی در خود جای داده‌اند و در نهایت منحصر به فرد هستند. درواقع، هر کدام به قدری تفاوت‌های جزئی در معماری، دشمنان، و ساختار درون خود دارند و سورپرایزهای جالبی ارائه می‌دهند که من نمی‌توان نام «تکراری» را برروی آن‌ها بگذارم. بلکه تمامی قسمت‌های بازی، در نوع خود، متفاوت و خلاقانه هستند.

گیم‌پلی Elden Ring ترکیبی از تمام آموخته‌های پیشین استودیوی FromSoftware است. حقیقتا، نحوه‌ی استفاده‌ی سازندگان از مکانیک‌های قدیمی، و بهبود و تقویت آن‌ها، واقعا هوشمندانه است! نتیجه‌ی نهایی، اثری است که به خوبی از بهترین ویژگی‌های Demon’s Souls، سری Dark Souls و حتی Bloodborne و Sekiro الهام می‌گیرد و  تجربه‌ی کامل و بی‌نظیری را ارائه می‌دهد. مهم نیست که شخصیت شما از چه کلاسی باشد؛ در هر صورت، می‌توانید از نبردها و مبارزات Elden Ring لذت ببرید. سیستم مبارزات بازی در یک سطح ایده‌آل قرار دارد که متناسب با تمامی کلاس‌ها طراحی شده است. میزان دشواری بازی نیز کاملا مناسب و به جا است. علاوه بر این، چندان بیراهه نیست که بگویم Elden Ring بهترین سیستم مبارزات سوار بر اسب را در میان بازی‌های ویدئویی ارائه می‌دهد. پس آماده‌ی رویارویی با تعدادی از حماسی‌ترین و نفس‌گیرترین مبارزات و باس‌فایت‌ها باشید!

باید من را ببخشید که در هیچ یک بخش‌هایی که تاکنون خواندید، چندان وارد جزئیات نشدم. Elden Ring با ارزش‌تر از این است که هیچ یک از جزئیات آن را در یک نقد بخوانید. شما باید خودتان سرزمین‌های بازی را کشف کنید، با شخصیت‌های مختلف آشنا شوید، اتفاقات کوئست‌ها را به چشم ببینید، و داستان بازی را بشنوید. اما خب، اکنون قرار است وارد یک سری از جزئیات شویم؛ جزئیاتی درمورد گرافیک.

گرافیک و جلوه‌های بصری Elden Ring فوق‌العاده هستند. شاید بهترین نباشند اما با توجه به وسعت جهان آن و تنوع موجود در مناطق مختلف، به روشنی «چشم‌گیرترین» هستند. کیفیت تکسچر‌ها، نورپردازی‌ها، سایه‌زنی‌ها، و سایر تکنیک‌های گرافیکی در سطح فوق‌العاده‌ای قرار دارند. شاید گاها یک سری باگ‌های گرافیکی توی ذوق بزنند، اما محصول نهایی در زمینه گرافیک خارق‌العاده است.

اما خب، طبق معمول، از منظر فنی عملکرد تیم FromSoftware ایده‌آل نیست. در Elden Ring دو گزینه‌ی گرافیکی وجود دارد: Quality Mode و Performance Mode. در حالت Quality Mode رزولوشن بازی در بالاترین سطح خود قرار دارد اما نرخ فریم به 30 و حتی کمتر کاهش می‌یابد. زمانی که کنسول‌های میان نسلی یا PS6 و Xbox Series X2 عرضه شدند، می‌توانید Elden Ring را در این حالت گرافیکی اجرا کنید و از رزولوشن بالا و نرخ فریمی که بالاخره به 60 خواهد رسید، لذت ببرید!

اما درحال حاضر، تنها گزینه‌ی گرافیکی قابل بازی همان Performance Mode است که رزولوشن را در یک سطح بسیار خوب نگه می‌دارد اما به نرخ فریم اجازه می‌دهد تا به 60 برسد. البته در این حالت گرافیکی هم با افت فریم‌های متعددی مواجه هستیم و هرگز فریم ریت ثابتی دریافت نمی‌کنیم. اما افت فریم‌های Elden Ring هرگز آزاردهنده نیستند و در اکثر مواقع قابل تشخیص هم نمی‌باشند. اگر به ثبات نرخ فریم وسواس نداشته باشید، به راحتی می‌توانید از عملکرد Elden Ring لذت ببرید. حتی در بدترین شرایط و شدیدترین افت فریم‌ها هم، Elden Ring در نگاه افرادی که نسخه اول Dark Souls را بازی کرده‌اند و سرزمین Blighttown را پشت سر گذاشته‌اند، یک بهشت ایده‌آل از منظر عملکرد فنی است!

«نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی / نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی»

سخن پایانی

بازی Elden Ring یک شاهکار سرآمد است؛ اثری که از هر منظری در حد تعالیست و همانند آن یافت نمی‌شود. این شاهکار هنری، جسورانه استانداردهای جدیدی در ژانرهای خود تعریف می‌کند و دنیای بازی را یک پله بالاتر به سمت کمال می‌برد.

در پایان، یک جمله‌ی پایانی از بنده‌ی حقیر به یاد داشته باشید:

شما هرگز بازی Elden Ring را کامل نخواهید کرد، بلکه Elden Ring شما را کامل خواهد کرد!

امتیاز نهایی: 10/10

مقالات مرتبط
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.
محصولات مرتبط