این بار به جای پیشنهاد دادن بازیهای ترسناک، ما تصمیم گرفتیم تا تعدادی از فیلمهای ترسناک را انتخاب کرده و آنها را به شما معرفی کنیم.
آیا بازی Friday the 13th: The Game را بازی کردید؟ فیلم Sleepaway Camp را چک کنید.
اگر اینجا فیلم Friday the 13th را معرفی میکردیم دیگر خیلی آسان میشد! به جای آن، شما باید فیلم جنایی کمتر دیده شده Sleepaway Camp را چک کنید. این فیلم که در سال ۱۹۸۳ توسط کارگردان "رابرت هیلتزیک" (Robert Hiltzik) ساخته شد، بیانگر داستان Angela Baker و ماجرایش در Camp Arawak است. او به طور کلی نمیتواند خلق و خوی خوبی با کمپ بگیرد و اصولا سایر بچهها او را اذیت میکنند یا بدتر، حتی بزرگسالانی که در کمپ وجود دارند نیز سعی در سواستفاده از آن دارند. البته همه این افراد به اشکالی وحشتناک میمیرند!
میتوان گفت که به طور کلی این فیلم، یک اثر اسلشر است. چند بچه درگیر مشکلاتی شده و به طرز فجیعی میمیرند و سطح بازیگری و فیلمنامه نویسی نیز زیاد بالا نیست. حتی میتوان گفت که با توجه به استانداردهای امروزی عملا نابود شده است. از طرف دیگر، جاهطلبیهای موجود در این فیلم آن را از سایر اسلشرها جدا میکنند. این فیلم که در سال ۱۹۸۳، زمانی که فیلمهای زیادی به خاطر موفقیت عنوان سال ۱۹۷۸ یعنی Halloween به ژانر اسلشر روی آورده بودند، منتشر شد و داستانی را در مورد گیر افتادن در بدن خودتان و احساس ناراحتی در پوست خود را بیان میکند.
این فیلم به طور کلی، یک فیلم بد و یک اسلشر خوب است. در سالهای اخیر، طرفداران به شکل کالتوار از این فیلم حمایت کرده و حتی سعی شده که مشکلات آن را اصلاح کنند.
این که آیا این فیلم خوب است یا نه، بسته به بیننده دارد ولی به طور کلی ساخت این فیلم تلاشی ارزشمند جهت ساخت یک محصول هوشمندانه از یک ژانر خسته کننده است. نکته جالب این است که کارگردان این فیلم یعنی آقای هیلتزیک، تنها دو فیلم را کارگردانی کرده است. این فیلم و Return to Sleepaway Camp که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، یکی از بسیاری از فیلمهای موجود در این سری.
هیلتزیک که در حاضر یک وکیل در نیویورک است، تا سالها از طرفداران این فیلم بیخبر بود تا این که در سال ۲۰۰۰ از او خواسته شد تا برای حضور در یک مستند، شرکت کند.
مهمترین چیز در Sleepaway Camp و چیزی که طرفدارانش همیشه در مورد آن صحبت میکنند، پایان متعجبکننده آن است و این پایان به معنای واقعی عجیب میباشد! من آن را اسپویل نمیکنم ولی حتی صدای آن من به هنگام دیدن فیلم، من را اذیت میکرد.
به طور کلی، من را جزو طرفداران پروپاقرص این فیلم بد ولی اسلشر خوب جای دهید!
آیا از Oulast خوشتان آمد؟ به سراغ Noroi: The Curse بروید
هزاران فیلم مختلف و سطحی امروزه در سینماها یافت میشوند. ساخت آنها نسبتا ارزان بوده و پر کردن آنها با صحنههای یهویی ترسناک یا اصطلاحا Jump Scare نیز آسان است و میتواند مخاطبین را به صندلیها بچسباند. البته فیلمهایی خوب نیز وجود دارند که مثل پدرخوانده این زانر میمانند. از این فیلمها میتوان به The Blair Witch Project و Cannibal Holocust اشاره کرد. همچنین Noroi: The Curse نیز وجود دارد که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، دو سال قبل از این که اولین نسخه Paranormal Activity این ژانر را محبوب کرد.
این فیلم که زمانی به سختی در خارج از ژاپن پیدا میشد، کمتر فیلم بوده و بیشتر شبیه به مجموعهای اتفاقات مختلف میباشد که رویدادهایش به شکل یک پلات متمرکز، شکل گرفتهاند. استفاده از تصاویر واقعی که از اخبارها، وهای تلویزیونی و مستندی قدیمی جمعه آوردی شدهاند، این فیلم روایتگر داستان "ماسافومی کوبایاشی" (Masafumi Kobayashi) است، یک محقق غیرعادی که پس از سوختن خانهاش، ناپدید میشود و در عین حال به دنبال پیدا کردن چیزهای غیرعادیای است که اطراف توکیو اتفاق میافتند و چه ارتباطی با هم دارند. به طور کلی اوضاع برای کوبایاشی بسیار بد پیش میرود.
این فیلم به طور کلی هیچوقت مستقیما حد ترسناک نیست و سعی دارد داستانش را پیش ببرد و ترس را به ذهن بیننده، رخنه دهد و آرام آرام او را به سمت کلایمکس پایانی داستان بکشاند. فیلم همچنین هیچ ترسی از این که نامفهوم باشد، ندارد. این فیلم هیچ وقت گذارد که از چنگش خارح شوید. اگر از فیلمهایی که از تصویرهای پیدا شده از جاهای دیگر هستند خسته نمیشوید، حتما این فیلم را تماشا کنید. رویه آن نسبت به ژانر ترسناک به طور کلی منحصر به فرد بوده و صحنههایی بسیار وحشتناک نیز در آن وجود دارند.
اگر از P.T. خوشتان آمد، The Exorcist III را ببینید
نمیشد این لیست را بدهیم و P.T. یا تیزر قابل بازی عنوان کنسل شده "هیدئو کوجیما" (Hideo Kojima) یعنی Silent Hills است. این عنوان نیز شانسی به ما داد تا در مورد The Exorcist III صحبت کنیم، بهترین فیلم Exorcist که شما آن را ندیدهاید.
هنگامی که این دو اثر را کنار هم میگذاریم، میتوان حسهای مشترکی را در هردوی آنها پیدا کرد. یک یا دوساعتی که به بازی کردن P.T. میپردازید، شما همیشه روی لبه صندلی خود قرار دارید و از ثانیه اول شروع Exorcist III نیز شما اضطرابی را حس خواهید کرد که با پیشروی در فیلم، بدتر و شدیدتر میشود و میتوان گفت که این فیلم یکی از پرتنشترین فیلمهای جهان است.
این فیلم که ۱۵ سال بعد از جنگیری Regan MacNeil در The Exorcist رخ میدهد و داستانهای Exorcist II: The Heretic را را نادیده میگیرد، روایتگر ستوان William F. Kinderman است، بازجوی کیس Dennings در فیلم اول و او سعی میکند تا ماجرای مربوط به قتلهایی که در محله Georgetown شهر واشنگتن رخ میدهد را حل کند، فیلم اصلی نیز در همین منطقه جریان داشت.
در حالی که اثرانگشتها میگویند قتل توسط افراد مختلفی روی داده، Kinderman متوجه میشود که متد استفاده شده توسط تمام آنها با متد The Gemini Killer یکی است. تنها مشکل اینجاست که The Gemini Killer حدود ۱۵ سال پیش اعدام شده بود. شاید هم نه! اینطور که به نظر میرسد، یک بیمار در بخش روانی بیمارستان فیلم پیدا شده بود و در بخش فراموشی بستری بود ولی یک روز بیدار شده و ادعا میکند ک The Gemini Killer است.
پلات فیلم آنقدر که باید متحد نیست و طوری که فیلم به سراغ رخدادهای فیلم اصلی Exorcist میرود، نیاز نیستند. البته هنگامی که فیلم روند خود را پیدا میکند، دیگر متوقف نمیشود. این فیلم که دومین و آخرین فیلم کارگردانی شده به دست "ویلیام پیتر بلاتی"(William Peter Blatty) یعنی نویسنده رمان Exorcist و نمایشنامه آن است، نسبتا خوب عمل میکند.
قتل و خشونت به ندرت در فیلم دیده میشود و جزئیات و بخشهای مربوط به کرکترها نیز محدود هستند، مثل بخشی که در آن بدن یک جنازه به طور کامل از خون خود خالی شده بود یا جنازهای که پر از دعاهای مختلف بود. همچنین بهترین جامپ اسکر دنیا نیز در این فیلم وجود دارد. من تنها میگویم که بسیار ترسناک است!
به طور کلی اما این فیلم همیشه در سایه Exorcist خواهد بود و من معتقدم که این اتفاق خوب است! Exorcist یکی از بهترین فیلمهای تاریخ بوده و عملا میتواند بهترین فیلم ترسناک تاریخ باشد ولی از دنبالههایش غافل نشوید. به راحتی میتوانید آن را از سرویسهای استریمی مختلف تهیه کنید.
آیا از The Last of Us Part 2 خوشتان آمد؟ به سراغ Lady Vengance بروید
این فیلم از نظر تکنیکی یک فیلم ترسناک نیست و The Last of Us 2 نیز از نظر تکنیکی یک بازی ترسناک به حساب نمیآید ولی این فیلم، همانطور که از نامش یعنی Lady Vengance مشخص است، در مورد انتقام میباشد. بیشتر از آن اما، در مورد پوچی انتقام و کارهای که حاضریم به خاطرش بکنیم میپردازد.
آخرین بخش از سه گانه Vengance کارگردان اهل کره جنوبی یعنی "پارک چون ووک" (Park Chan-wook) که توسط Sympathy for Mr. Vengance آغاز شد، بیانگر داستان Lee Geum-ja است که پس از ۱۳ سال در زندان بودن به جرم گروگانگیری و قتل یک پسر، آزاد میشود. در این فیلم همچنین گفته شد که او در کره جنوبی، بسیار معروف گشت زیرا او جرایم خود را در سنین پایین انجام داده بود و در عین حال پس از آزادی از زندان، تغییرات موثری را به خود دیده است. این فیلم پر از توییستهای داستانی میباشد و هیچ چیز آنطور که به نظر میآید، نیست.
خارج از زندان، او نقشه یافتن و قتل مردی را میکشد که باعث شده بود او به زندان برود. من کم کم دیگر چیزی در مورد پلات فیلم نمیگویم ولی به طور کلی هنگامی که شما ماهیت اصلی Lady Vengance را درک کردید، متوجه میشوید که این فیلم بسیار جذاب است و تنها چیزی که نسبت به فیلمهای ترسناک کم دارد، جامپ اسکرهای ترسناک میباشد.
برای من، این فیلم بهترین فیلم سه گانه Vengance است، البته همه آنها ارزش دیده شدن را دارند. این فیلم به طور کلی بسیار زیباست و کارگردان آن نیز ترسی ندارد تا وارد نقطه ضعفهای عمیق انسان مثل خشم، خیانت و کارهایی که حاضریم انجام دهیم تا خودمان را توجیه کنیم میاندازد.
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.