عنوان Eastshade یک بازی «نقش آفرینی ماجراجویی» با زاویهی دوربین «اول شخص» است که توسط استودیوی Eastshade Studios توسعه یافت و در ابتدای سال 2019 برای PC و دو کنسول نسل هشتمی Xbox One و PS4 عرضه گردید. این بازی در نوامبر 2020 به سرویس اشتراکی Xbox Game Pass اضافه شد و به مدت یک سال برای کاربران این سرویس به صورت رایگان در دسترس بود. و خب، همین مدت زمان کافی بود تا ما با یکی از خاصترین و زیباترین بازیهای مستقل کل تاریخ بازیهای ویدئویی آشنا شویم!
استودیوی Eastshade Studios پیش از ساخت Eastshade یک بازی کوچکتر به نام Leaving Lyndow را برای PC و PS4 نیز توسعه داده بود. عنوان Leaving Lyndow یک پیشدرآمد برای Eastshade بود تا هم بازیکنان را با جهانی که این استودیو مشغول ساختش بود آشنا کند، و هم با درامدزایی محدود مقداری بودجه برای ساخت پروژهی بزرگ Eastshade تامین کند. بنابراین اگر دوست داشته باشید، میتوانید ابتدا Leaving Lyndow را تجربه کنید اما بدون آن هم کاملا میتوانید داستان بازی Eastshade را متوجه شوید.
سرزمین عجیب و منحصر به فرد Eastshade
بازی Eastshade در بطن خود، یک بازی نقش آفرینی با مقیاس و مکانیکهای بسیار محدود است. بسیاری از پایههای اساسی عناوین نقش آفرینی روز، همانند سیستم مبارزات یا کاستومایز شخصیت اصلی بازی، در این بازی وجود ندارند. به جای این موارد، بازی Eastshade تمرکز خود را برروی ساخت جهانی زیبا و متنوع، خلق طیف وسیع و گوناگونی از شخصیتهای ادبی باهویت، طراحی کوئستهای فوقالعاده، داستانسرایی تاثیرگذار، و موسیقیهای دلنشین گذاشته است.
داستان این بازی شما را در نقش یک «نقاش» قرار داده که بنا به دلایلی، در حال سفر به سرزمین Eastshade است. چهرهی شخصیت اصلی هرگز به شما نمایش داده نمیشود و او هیچ گونه صداگذاریای ندارد. شما نمیتوانید هیچ چیزی از این کرکتر را کاستومایز (شخصی سازی) کنید. فقط میتوانید نام وی را انتخاب نمایید. این نقاش خود شما هستید؛ و قرار است سفری مملوء از زیبایی، آرامش، و لحظات فراموش نشدنی را تجربه کنید!
آرامش و لحظات ماندگار در سرزمین رویایی Eastshade
جهان Eastshade دارای سیستم تغییر ساعت داینامیک است؛ بدین معنا که چرخهی روز با سرعت خاصی به صورت اتوماتیک طی میشود. همچنین طیف وسیعی از سرزمینهایی با طراحیهای متنوع و آب و هواهای گوناگون در جهان Eastshade طراحی شدهاند. تپههای سرسبز، ساحلهای آفتابی، گلزارهای نشاطبخش، کوهستانهای برفی، روستاهای کیوت و بامزه، رودهای باطراوت، و کوهستانهای بارانی، تنها بخشی از سرزمینهای بینظیری هستند که در جهان Eastshade به تماشای آنها خواهید پرداخت.
تصور کنید که یک روز صبح در اتاقی که اجاره کردهاید بیدار میشوید. از خانه بیرون میآیید و توسط هوای دلنشین طبیعی مورد استقبال قرار میگیرید. سپس وسایل خود را جمع کرده و به دل طبیعت میروید. کمی در چمنزارها و تپهها میچرخید و بعد از مدتی تصمیم میگیرید که در میان یک گلزار، چادر بزنید. کنار چادر خود مینشینید و شروع میکنید به دم کردن چای سنتی Eastshade. بوم نقاشی خود را آماده میکنید و از منظرهی زیبایی که در رو به روی شما قرار گرفته، یک نقاشی زیبا و ماندگار خواهید کشید. سپس، بعد از کمی استراحت، به نزدیکی آب رفته و شروع میکنید به ماهیگرفتن... و معنای واقعی آرامش در یک سرزمین خیالی، اما جادویی، را احساس خواهید کرد! چیزی که این ماجراجوییهای جذاب را زیباتر میکند، طیف متنوعی از موسیقیهای آرامشبخش و فراموش نشدنیای هستند که متناسب با هر سرزمین نواخته شدهاند.
در Eastshade هیچ انسانی وجود ندارد؛ بلکه همهی موجودات، حیواناتی هستند که دارای خصوصیات انسانی میباشد. نویسندگان این اثر، با استفادهی مناسب از آرایهی تشخیص، موجودات خارقالعادهای را طراحی کردهاند که هر یک از آنها هویت خاص و منحصر به فردی دارد. صحبت با هر یک از ساکنان این سرزمین، واقعا جالب است. هر یک از آنها خصوصیات و رفتارهای خاص خودشان را دارند و احساس میشود که واقعا با یک موجود واقعی و باهویت در حال گفتوگو باشید!
در Eastshade تعداد زیادی کوئست وجود دارد که توسط اشخاص مختلف به شما واگذار میشوند. تنوع طراحی این کوئستها فوقالعاده است. در برخی از کوئستها، باید با افراد مختلف صحبت کنید و با دیالوگهای مناسب، کوئست را به پایان برسانید. در بعضی دیگر، از شما خواسته میشود که از منظرهای خاص نقاشی بکشید. در برخی دیگر هم باید آیتمهای خاصی را بدست آورید و با استفاده از آنها، کاری را انجام دهید. به صورت کلی، کوئستهای Eastshade، علارغم تعداد نسبتا بالایی که دارند، هرگز حس تکراری بودن را نمیدهند و تمامی آنها، چه در زمینهی گیمپلی و چه قصهگویی، محتوای جذاب و منحصر به فردی برای ارائه دارند.
گیمپلی بازی از مکانیکهای جالب و خلاقانهای استفاده میکند. مثلا شما برای اینکه بتوانید از یک منظره و نما، نقاشی بکشید، هم به «الهام» (Inspiration) نیاز دارید و هم یک عدد بوم نقاشی. بوم نقاشی را، یا باید از فروشندگان درون بازی خریداری کنید، یا با استفاده از چوب و پارچههایی که درون بازی پیدا میکنید بسازید. انگیزه هم به نحوههای گوناگونی بدست میآورید. مثلا پیدا کردن محیطهای جدید و تماشای مناظر جدید، میزان «الهام» شما افزایش خواهد یافت.
ایراداتی در آفرینش Eastshade
تجربهی بازی Eastshade آنقدرها هم بینقص نیست. درواقع، پروژهی Eastshade بسیار بزرگتر و فراتر از تواناییهای تیم سازنده بوده است. در جهان بزرگ این بازی، باگها و گلیچهای بسیار زیادی وجود دارد. حتی تکسچرها و نورپردازی بازی هم از دست این باگها در امان نیستند! هر قسمتی از بازی را که فکرش را بکنید، میتواند باگ یا گلیچ مضحکی داشته باشد. برخی از این باگها و گلیچها حتی میتوانند مانع تجربهی گیمپلی بازی هم بشوند، که در این صورت مجبور هستید به آخرین فایل ذخیرهی خود بازگردید یا کارهای خاصی انجام دهید و امیدوار باشید که آن باگ دست از سر شما بر دارد.
البته بسیاری از این باگها مانع پیشروی شما در بازی نمیشوند. اما خب، Eastshade به شدت بر محوریت «غرق شدن در بازی» (Immersion) متمرکز است. قرار است که با ورود به Eastshade فراموش کنید که در اتاقی نشستهاید، کنترلر یا موس و کیبوردی در دستانتان است، و مشغول تجربه «یک بازی ویدئویی» هستید. بلکه قرار بوده که در بدو ورود به جهان Eastshade، احساس کنید که به مکانی دیگر، در زمانی دیگر سفر کردهاید. اما متاسفانه باگها و گلیچهای فراوان، گاها مانع تجربهی این حس میشوند.
همچنین مسیر کارگردانی هنری و معماری این بازی نیز نقصهای بزرگی داشته است. به عنوان مثال، مقیاس ساختار جهان Eastshade مناسب نیست و وسعت آن بسیار بزرگتر از محتوای بازی است. بدین گونه که Eastshade سرزمینهای پهناوری وجود دارند که عملا فاقد محتوای کاربردی هستند. مثلا چند کوهستان بزرگ و بسیار زیبا را در نظر بگیرید. این کوهستانها به صورت کامل طراحی شدهاند، دارای پوشش گیاهی کاملی هستند، و واقعا هم زیبا هستند. اما... فقط «وجود دارند»، و هیچ «هدفی» برای وجودیت آنها در نظر گرفته نشده است. وقتی به آن قسمتها میروید، هیچ آیتم یا کوئستی پیدا نمیکنید. حتی اسرار خاصی هم در آن قسمتها نهفته نیست. وجودیت این قسمتهای اضافه هم صرفا برای لذت بردن از طبیعتهای متنوع نیست چرا که شبیه آنها در جهان Eastshade به وفور یافت میشود.
نتیجهگیری
با وجود تمام مشکلات و نقصهایی که از کمتجربگی و کمبود منابع استودیوی سازنده (بودجه، نیرو، زمان، و غیره) سرچشمه میگیرند، بازی Eastshade در نهایت یک تجربهی زیبا، دلنشین، آرامشبخش، و فراموش نشدنی است. دوست دارم بیشتر و بهتر احساساتی که در این بازی تجربه کردهام را برایتان شرح دهم اما بدون تعارف میگویم؛ زبانم در توصیف آرامش و زیبایی Eastshade قاصر است!
گاهی اوقات، تنها چشمانم را میبندم، و تصور میکنم که در طبیعت زیبا و متنوع Eastshade نشستهام و در حالی که صدای رودی در پایین تپهها با آوای گنجشکها آمیخته شده و گوشهایم را نوازش میکند، بدور از هر استرسی که در دنیای مدرن با آنها دست و پنجه نرم میکنیم، از نوشیدن چایهای سنتی Eastshade لذت میبرم. اجازه دهید که کمی گستاخی کنم و بگویم که شاید سفر به Eastshade همانند یک سفر کوتاه و محدود به روستای شائر در سرزمین Middle Earth باشد... !
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.