در کمتر بازی میبینید که عملی به سادگی سیو (ذخیره) کردن، در این حد استرسزا باشد. رسیدن به یک Registration Point و استفاده از کارت عبورتان تنها چند ثانیه طول میکشد. اما در این بازی تکتک ثانیهها ارزشمند هستند. مخصوصاً وقتی چیز مخوفی، جایی در نزدیکی، در کمین باشد. در انتظار کوچکترین صدا، شما را زیر نظر دارد. در حالی که شما درون یک کمد قایم شدهاید و از لابهلای شیارش به آن ترمینال نگاه میکنید، زیرا میدانید که چیزی کمتر از 10 متر با آن فاصله دارید. اما، لحظاتی پیش، صدای خراشیده شدن چیزی را روی زمین فلزی ایستگاه فضایی شنیدید. شما میدانید که "زنومورف" (Xenomorph) در همین نزدیکی شماست و منتظر است تا شما حرکت خود را انجام دهید.
زمان رو به اتمام است، هم در بازی و هم در زندگی واقعیتان. پس باید در اسرع وقت بازی را سیو کنید و به سراغ دیگر مشغلههای زندگیتان بروید. بنابراین چشمان خود را میبندید، نفس عمیقی میکشید و سعی میکنید تا جایی که ممکن است بی سر و صدا از کمد کوچکی که در آن قایم شده بودید خارج شوید. در نگاه اول، به نظر میرسد که ردیاب حرکتیتان خطری را نشان نمیدهد. فعلاً در امان هستید. با این حال صدای قدمهای چیزی در سراسر ایستگاه متروکه Sevastopol شنیده میشود. با نفسی که درسینهتان حبس شده، به آن ترمینال نزدیک میشوید. دستتان را روی دستگاه گذاشتهاید که ناگهان زنومورف را میبینید که به سمت شما حملهور شده است. دیگر راه فراری نیست.
برخی ممکن است استدلال کنند که این طراحی وحشتناک بازی است که شما را وادار میکند برای هر بار سیو کردن بازی، بخواهید ریسک کنید. چرا که اگر لحظهای در زمانبندی خود اشتباه کنید، ممکن است ساعتها زمان بازی خود را از دست بدهید. اما فکر میکنم این طراحی دقیقاً یکی از دلایلی است که Alien: Isolation را به یکی از بهترین بازیهای تاریخ تبدیل کرده است. چون حتی سیو کردن بازی شما را به فکر بقا میاندازد که باعث میشود قبل از آن به مردن فکر کنید.
در بازیهای دیگر، شما به سادگی یک منو را باز کرده و با انتخاب یک گزینه بازی را سیو میکنید، سپس برای بقیه روز آن بازی را کنار میگذارید و به مغزتان اجازه میدهید تا به واقعیت بازگردد. اما در Alien: Isolation، وقتی نفس عمیق میکشید و به این فکر میکنید که ممکن است با سیو کردن مجبور شوید برای مدت بیشتری در این کابوس وحشتناک بمانید، احساس میکنید که خود بازی به نوعی شما را به چالش میکشد. بنابراین شما با خیالی راحت نمیتوانید به زندگی خود بازگردید، در عوض شما بخشی از تجربه خوفناک "آماندا ریپلی" (Amanda Ripley) را برای باقی روز با خود حمل خواهید کرد.
این بازی با دقتی تمام جزئیات اولین فیلمی را که باعث شد ایستگاه فضایی Sevastopol به محیط وحشتناک نمادین امروزی تبدیل شود، بازسازی کرده است. جلوههای پسا پردازشی که برای بازسازی بهم ریختگیهای صفحه، همچون فیلمهای اواخر دهه 70، و افکت chromatic aberration به طرز ماهرانهای به کار گرفته شدهاند تا تجربه شما به گونهای به نظر برسد که انگار واقعاً دارید کل این کابوس را درون یک مانیتور CRT قدیمی مشاهده میکنید. وقتی به گوشهها نگاه میکنید، نور لنز از دوربین شما میدرخشد. وقتی نفس خود را حبس میکنید و بادقت گوش میدهید، Film Grain تمام صفحه را پر میکند.
اما این فقط جلوههای بصری بازی نیستند که استودیوی Creative Assembly در استفاده و پیادهسازی آنها ماهرانه عمل کرده است. این استودیو همچنین بهطور هوشمندانهای تمام ویژگیهای منحصر به فرد فرنچایز Alien را در این بازی پیاده کرده است. وحشت، هیجانی که به مرور سرریز میشود، آگاهی از اینکه زنومورف در اینجا ترسناکتر از تجلی فیزیکیش است، تهدید همیشگی مردن، حس بقا و متعادل کردن کورتیزول و آدرنالین، اینها همگی از عناصر مهم عناوین Alien هستند.
در طول Alien: Isolation، تجربه بازی همچنان مهیج، پراسترس و درگیرکننده باقیمیماند و در این حین، بازی برای ترساندن بازیکن هرگز از ترسهای ناگهانی یا موقعیتهای از پیش تعیین شده استفاده نمیکند، زیرا محیط بازی و هیولایش به خودی خود در هماهنگی کاملی با بازیکن برای ایجاد عنصر اصلی یک عنوان ترسناک کار میکنند، یعنی شما باید زنده بمانید و او باید شما را بکشد؛ که این هدف اصلی در طول بازی به خوبی حفظ شده است.
احساس آزاردهندۀ دانستن این که هیچ چیز از پیش تعیین شده نیست، یعنی اینکه هیولای بیگانه ما هرطور که بخواهد رفتار میکند و فقط به محرکهایی که شما برای آن ارائه میدهید واکنش نشان میدهد، که باعث میشود احساس کنید هر مرگی در این بازی تقصیر خودتان است. اینکه به اندازه کافی ساکت نبودهاید و یا اینکه دشمنتان را به شدت دست کم گرفتهاید، همگی ثمرۀ اعمال خود شماست.
عنوان Alien: Isolation یکی از بهترین بازیهای ترسناکی است که تا به حال ساخته شده، که این برتری صرفاً میتواند در یک موضوع خلاصه شود که هرگز نمیتوانید اتفاقات ترسناک درون آن را پیشبینی کنید. شما ممکن است هزاران بار از یک اتاق به اتاقی دیگر بروید و هرگز ندانید که آیا زنومورف در دریچهای بالای سرتان پنهان شده، یا در اتاق دیگری در حال نزدیک شدن است یا اینکه درست پشت سر شما حضور دارد. این به شما حس شکننده بودن میدهد و از آنجایی که سیو کردن یک منبع ارزشمند در این بازی است، باعث میشود تا از مردن ترسید، به نحوی که بازیهای مدرن به ندرت موفق به پیادهسازی آن میشوند.
و برخلاف بسیاری از بازیهای دیگر، شما نمیتوانید به سادگی موانع این بازی را پشت سر بگذارید. همچنین شما نمیتوانید مهمات را از روی زمین جمعآوری کنید تا پس از ملاقات با هیولا تمام آنها را روی آن خالی کرده و به راحتی پا به فرار بگذارید. در این بازی، یک اسلحه شما را بیشتر به هدف تبدیل میکند، چرا که صدای شلیک گلوله در سکوت سالنهای ویران شده، چراغی سبز برای حمله زنومورف خواهد بود. درعوض، شما مجبورید نقطه نقطهی سفینه را برای تکههایی از ضایعات مهندسی بگردید که میتوانید آنها را به هم بچسبانید تا اندکی مرگ اجتنابپذیر خود را به تعویق بیاندازید.
بازی Alien: Isolation هنوز هم یک عنوان بهروز و عالی است، زیرا در آن دنیا و شکارچی مخوفش به بهترین نحو ممکن پیادهسازی شدهاند و استودیوی Creative Assembly به شکل هوشمندانهای توانست تجربهای در تضاد با انتظارات بازیکن ارائه دهد. Alien: Isolation، عدم اطمینان بازیکن را به یک سلاح تبدیل میکند و از افکارتان علیه خودتان استفاده میکند. این بازی از یادگیری نحوۀ عملکرد و بازی کردن شما لذت شومی میبرد، تا زمانی که ببیند کمی بیش از حد شجاع شدید یا کمی بیش از حد اعتماد به نفستان بالا رفته، سپس بدون هیچ رحم و ندامتی شما را شکست خواهد داد. حتی اگر وسط سیو کردن بازی خود باشید.
منبع: VG247
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.