در بخش اول این مقاله سعی کردیم تا عناوین فوقالعادهای را که باید اول از همه بر روی پلتفرم جدید Steam Deck بازی کنید، به شما معرفی کنیم. داشتن یک رایانهی جیبی که بتوان عناوین مختلف را بر روی آن اجرا کرد، همواره جزو مهمترین خواستههای طرفداران PC بوده است. شرکت Valve اما بالاخره توانسته تا این خواسته را به بهترین شکل آن برآورده کند.
البته که نباید انتظار اجرای بازیها با وضوح تصویر و گرافیک بسیار بالا را بر روی این پلتفرم داشته باشید، زیرا که هدف آن صرفا توانایی اجرای بازی در شرایط و مکانهای مختلف است. برای بررسی بخش دوم این مقاله با اگزوگیم همراه باشید.
قبول دارم که تاکنون بیشتر عناوین موجود در لیست (بخش اول مقاله) سبک و ساختاری مشابه داشتند و شاید از تکرار این نوع از بازیها خسته شده باشید، اما قول میدهم که این بازی آخرین مورد باشد. علیرغم تمام نسخههای فوقالعاده در کل سری، من عنوان Dragon Age Inquisition را برای این لیست انتخاب کردهام، چون به نظر میرسد با وجود کسب جوایز متعدد، این بازی یک تجربهی متفاوت نسبت به سایر نسخههای عرضه شده از سری به گیمر اراده میدهد.
این عنوان طولانیترین نسخه عرضه شده بدست BioWare است، که گاهی اوقات بیش از 200 ساعت برای به اتمام رساندن آن وقت نیاز دارید. Inquisition داستان مربوط به جهان و شخصیتهای موجود در دو بازی اول را به خوبی به پایان میرساند.
این داستان موارد زیادی را شامل میشود؛ از جمله آنچه بعد از شورش Anders اتفاق میافتد، در مورد نام تیر کمان Varric اطلاعات بیشتری به گیمر میدهد و روایت بزرگ شدن Connor کوچک را بعد از تجربه هولناک خود در Redcliff به گیمرها ارائه میدهد. این نسخه همچنین برخی از شخصیتهای مورد علاقه من در تاریخ بازیها، از جمله Dorian Pavus را به صنعت بازیهای ویدیویی معرفی میکند.
چیزهای زیادی برای دوست داشتن Inquisition وجود دارد، اما قطعاً از مشکلات مربوط به قدم زدن و کنترل شخصیت نیز نمیشود گذر کرد. بسیاری از مردم وقتی به من میگویند که از تجربه Inquisition لذت نبردند، ذکر میکنند که آنها هرگز از Hinterlands عبور نکردهاند و یا هرگز از Haven و Skyhead خارج نشدهاند.
من معتقدم که بازی در عمل تا زمان به تسخیر در آمدن Skyhold آغاز نمیشود و لذت این ماجراجویی Thedasian در کاوش جهان بی حد و حصر آن است. اگر یک بار Dragon Age: Inquisition را بازی کردید و از آن لذت نبردید، من از شما میخواهم که دوباره این کار را انجام دهید، البته که این بار پلتفرمی قابل حمل در دستان شماست که هر زمانی میتوانید تجربه آن را از سر بگیرید.
Mass Effect Legendary Edition
برای من، چیزی که داستان سه گانه Mass Effect را بسیار خاص میکند، خود شخصیتهای موجود در تار و پود آن هستند. در طول 30 سال تجربه عناوین مختلف، من به هزاران شخصیت اصلی و فرعی وابسته شدهام، که هر کدام از این شخصیتها نکتهای خاص دارند که به ماجراجویی موجود در بازی نکتهای تازه و بعضا شگفت انگیز اضافه میکند.
با توجه به آنچه گفته شد، چیزی در مورد آشنایی با NPC های Mass Effect وجود دارد که به نظر میرسد این شخصیتها واقعی طراحی شدهاند و البته شبیه روابط و دوستیهایی که ما در زندگی واقعی داریم نیز نیستند. آنها به گونهای خاص هستند که حتی به عنوان یک نویسنده، مطمئن نیستم که بتوانم به درستی عمق شخصیتی و روابط موجود بین آنها را بیان کنم.
گفتوگوهای بین شخصیتها طبیعی و جذاب است. نزاعهایی بین آنها وجود دارد، فرایندهایی که در طی آن افراد برای جلب نظر دیگران مجبور به انجام آن میشوند و سایر موارد، ولی در نهایت همین شخصیتها هستند که برای شروع یک ماموریت مهم با یکدیگر به جهنم میروند و از آن سالم برمیگردند.
این نوع تجربه مشترک در هر شرایطی پیوندی بین آنها ایجاد میکند و این ارتباط به طور ماهرانهای با ساختار روایت و مکانیزمهای بازی به گیمر منتقل میشود. هنگامی که در حال انجام ماموریت در بازی هستید، متوجه خواهید شد که موقعیتهایی همانند شرایط واقعی زندگی برای شما پیش میآیند.
این شرایط اغلب در کنار افرادی اتفاق میافتاد که نمیتوانستند شخصیت اصلی را تحمل کنند و برعکس. موقعیتهایی که با سایر افراد تحمل کردیم در نهایت اما باعث پیوندی شد که از تصورات قبلی فراتر رفت. ایجاد روابط دگرگون کننده در سه گانه Mass Effect بسیار مشهود است و این مورد چیزی است که بدون توجه به مجلات IRL هر بازیکن در مقیاس جهانی احساس میشود.
از مأموریتهای وفاداری که در گذشتهی این شخصیتها جریان دارد گرفته تا گزینههای دیالوگ بین شخصیتها که نحوه تعامل گیمرها و بازیکنان را در این جهان مشخص میکند، هر اقدامی در جهان بزرگ بازی معنیدار و تأثیرگذار است؛ که بخش مهمی از دلیل فوقالعاده بودن سهگانه Mass Effect را همین نکته تشکیل میدهد. هر چقدر بیشتر و بیشتر در بازی غوطهور شوید، این نکته برای شما روشنتر میشود که این شخصیتها اهمیت دارند. آنها برای شپرد (شخصیت اصلی) اهمیت دارند و پس از مدتی برای شما نیز اهمیت پیدا میکنند.
Final Fantasy XV
نسخه 15 سریبازی محبوب و به شدت پرطرفدار Final Fantasyتوانست همانند نسخههای قبلی تاثیرگذار و شگفت انگیز عمل کند. این عنوان یک ماجراجویی بسیار عظیم است و یک چرخش مدرن را (استفاده از مبارزات غربی به جای سنتی و نوبتی) در مجموعه محبوب شرکت Square Enix ایجاد میکند. عنوان XV داستانی دارد که نباید از دست داد. با دوستان خود رانندگی کنید، با استفاده از مکانیزمهای جذاب معاشقه کنید و بهترین غذاها را در بهترین رستورانهای بازی بخورید. در کنار تمام موارد گفته شده و با پیشروی در بازی، شاهد یکی از زیباترین شهرهای ساخته شده روی آب نیز خواهید بود.
در حالی که در این ماجراجویی لحظات روشن و دلپذیری وجود دارند، Final Fantasy XV یک داستان بسیار تاریکتر را در دل خود جای داده است. داستان حول محور Ardyn Lucis Caelum شیطان صفت همراه با شخصیت Noctis و دوستانش است که سرنوشت آنها به حل اسرار بی حد و حصر دنیای آن گره خورده است. دنیای XV بسیار وسیع است و آزادی غیرقابل تصوری را برای گیمرها ارائه میدهد، اما این زیبایی و بزرگی فقط برای زیباتر کردن منظرهها نیست و در دل این نقشه ماموریتهای فرعی جذاب و هیولاهایی قدرتمند و وحشتناک انتظار شما را میکشند.
بازی Final Fantasy XV داستان معناداری از دوستی، اعتماد و مبارزه برای چیزی که به آن اعتقاد دارید را بازگو میکند. این بازی در مورد بازپس گیری خانه، تاج و تخت و به اشتراک گذاشتن آن برای نزدیکترین افراد و دوستان شما است. با اینکه تجربه این بازی بر کنسولهای خانگی و رایانههای شخصی نیز لذت و آرامش خاص خود را دارد، تجربه بازی آن هم در ماشین و در هنگام یک سفر موردی است که لذت آن را چند برابر میکند؛ پس آری ما منتظر عرضه این بازی بر روی Deck Steam هستیم!
Red Dead Redemption 2
من هنوز روزی را که عنوان به شدت محبوب Red Dead Redemption 2 در یک تریلر رسمی معرفی شد را به خاطر دارم. پس از سالها التماس برای ساخت عنوانی دیگر از جهان بزرگ این مجموعه و ادامه داستان نسخه اول آن آمریکای وسترن، Rockstar Games سرانجام نسخه جدید را به عنوان یک پیش درآمد و نه یک دنباله عرضه کرد.
این یک حرکت هوشمندانه بود زیرا طرفداران شخصیت اصلی نسخه اول، یعنی جان مارستون، توانستند با یک جوان قانون شکن دیگر دیدار کنند و فرصتی به آنها داده شد تا عاشق یک ستاره جدید به نام آرتور مورگان شوند. دومین بازی در سری Redemption با توجهای خیره کننده به جزئیات در تمام مناطق نقشه و موجودات زنده در آن توانست سطح مربوط به سبک جهان باز را چندین رتبه ارتقا دهد.
این میراث گرانبها همراه با بخش آنلاین خود که به Red Dead Online معروف است و در حال حاضر به عنوان یک تجربه مستقل در دسترس همگان قرار گرفته است، ادامه یافت تا به فرصتی برای قرار گرفتن در نقش یک کابوی خفن که همیشه قرار بود باشید تبدیل شود، اما این بار دوستان شما نیز در کنار شما خواهند بود.
مهم نیست که 100 ساعت به تجربه بازی پرداخته باشید یا 200 ساعت، تحت هر شرایطی جدیدترین ساختهی شرکت محبوب Rockstar Games نکته و شگفتی جدیدی برای ارائه کردن به شما خواهد داشت. درحالی که تنها بخش داستانی بازی 50 تا 60 ساعت طول میکشد، Red Dead Redemption 2 عنوانی است که تا ماهها سمت آن خواهید رفت. خصوصا اگر بتوانید ان را بر روی یک پلتفرم جیبی در اتوبوس یا روی چمنها بازی کنید!
با اینکه محتویات بازی به اندازه کافی زیاد و ارزشمند هستند، اما به شخصه هنوز منتظر عرضه DLC مردگان (همانند Undead Nightmare که برای نسخه اول منتشر شد) برای این بازی هستم!
فکر میکنم کمتر کسی باشد که نسخه سوم از سری بازی محبوب The Witcher را نشناسد. عنوان The Witcher 3 یک ماجراجویی فانتزی است، و من قول داده بودم که دیگر از این عناوین در لیست خود نیاورم! اما من قول میدهم که این عنوان به هیچ وجه شبیه Divinity Original Sin یا Baldur's Gate 3 نیست، بلکه میتوان کمی شباهت با Inquisition را برای آن در نظر گرفت.
البته که این شباهت نیز فقط به دلیل صحنههای عاشقانه موجود در دو بازی است، نه اصول گیمپلی. در هر حال باید قبول کرد که این بازی یک سفر شگفت انگیز و باورنکردنی به درون کتابی از شگفتیها و شخصیتهای رمزآلود است. The Witcher 3 یکی دیگر از آن بازیهایی است که قصد تمام شدن ندارند، به ویژه اگر قصد دارید تا علاوه بر بخش اصلی DLC های آن را نیز بازی کنید.
جدیدترین نسخه از سری بازی Witcher شما را در حال سفر بر روی اسب وفادار خود به درون ماجراجوییهای بسیاری میکشد، ماجراجوییهایی که هیچ گیمری نمیتواند آنها را فراموش کند. با توجه به اینکه سرویس فیلم و سریال Netflix میخواهد سریال مربوط به این شخصیت را با اقتباس از کتاب ویچر در فصلهای بعدی گسترش دهد (برای ساخت خود بازی نیز از این کتاب استفاده شده است)، به علاوه یک اسپین آف و یک انیمه، اکنون زمان مناسبی برای آشنایی با جادوگری و جادوکشی است که در دنیایی پر از زندگی و مرگ قرار گرفته است. هیولا، تعصب و وسوسه سه کلمه ارزشمند در جهان ویچر هستند.
Roach، اسب قابل اطمینان و شجاع خود را به سمت بخشهای جدید نقشه برانید و همواره مراقب شگفتیهای جدید در اطراف خود باشید. این بازی آنقدر رمز و راز و موارد جدید برای کشف کردن دارد که هیچگاه از بابت کامل کردن آن مطمئن نخواهید بود، این را کسی برای شما مینویسد که نیمی از یک نسل را بر روی نسخه سوم این سری بازی وقت گذاشته است!
به انتهای لیست رسیدیم! اینها بازیهایی هستند که من نمیتوانم صبر کنم تا روی Steam Deck بازی کنم. همانطور که میدانید این پلتفرم اواخر سال 2021 یا اوایل 2022 عرضه میشود. به خاطر داشته باشید، این مقاله و بخش اول آن فقط شامل 10 مورد از عناوینی است که من شخصاً دوست دارم مجددا تجربه کنم و ممکن است عناوین شما بسته به سبکی که به آن علاقه دارید متفاوت باشند.
در نتیجه اگر این گزینهها دلخواه شما نبودند، گزینههای بسیار بیشتری نیز برای امتحان و تجربه وجود دارند! با توجه به تمام امکاناتی که ویندوز برای گیمرهای خود قرار داده است و صد البته سرویس محبوب Game Pass که امکان عرضه آن بر روی Steam Deck وجود دارد، احتمالا به زودی خبرهای بسیار زیادی از این پلتفرم خواهیم شنید. نظرات خود را در این خصوص با ما در میان بگذارید.
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.