تاریخچه بازیهای ویدیویی پر از نمونههای فوقالعادهای از پیش درآمدها، دنبالهها، اسپینآفها و داستانهای فرعی بازیهاست. یکی از بهترین چیزها در مورد این رسانه، توانایی آن برای گفتن داستان های بزرگ و فراگیر است که در طول چندین بازی و در مدت زمانی طولانی روایت میشوند. با این حال، پیشدرآمدها اغلب راههای ارزشمندی برای کسب درک بیشتر از شخصیتهایی که بازیکنان در طی چندین بازی عاشق آنها شدهاند، محسوب میشوند.
بسیاری از پیش درآمدها در چند دههی اخیر، توانستهاند محدودیتهایی را که بازیکنان فکر میکردند در یک فرنچایز یا حتی یک نسل کنسول وجود دارد را از بین ببرند و در نهایت به محبوبترین و مورد علاقهترین عناوین فرنچایز خود تبدیل شوند.
10. Grand Theft Auto: Vice City طرز فکر ما را درباره بازی جهان باز تغییر داد
عنوان Grand Theft Auto: Vice City که هنوز هم جزء یکی از پرطرفدارترین عناوین GTA از نظر طرفداران سری است، تقریباً هر چیزی که برای اولین بار در GTA III معرفی شده بود را بهبود بخشید و اکنون این بازی با گذشت بیش از 20 سال همچنان یکی از بهترین بازیهای ژانر خودش است. رنگبندیهای روشن، ماشینهای سریع و موسیقی متنی که گیمران نسل جدید را با شادی موسیقی دهه 80 آشنا کرد، این بازی را به یکی از بزرگهای تاریخ گیمینگ تبدیل کرده است.
از زمان عرضه این بازی بود که سری Grand Theft Auto به خوبی سر زبانها افتاد و امروزه قرار هم نیست از زبانها بیافتد؛ اگرچه در آن زمان این بازی توسط رسانههای خبری بخاطر خشنوت بالا و مضمون بزرگسالانه با جنجالهایی همراه بود.
9. Crisis Core: Final Fantasy VII همان چیزی را به طرفداران ارائه داد که میخواستند
بازی Crisis Core به طور گستردهای به عنوان بهترین ورودی در فاز اصلی سری Compilation of Final Fantasy VII توسط Square Enix در نظر گرفته میشود. Crisis Core به معرفی پسزمینه شخصیتهای Zack Fair و Cloud Strife کمک کرد و در عین حال سبک گیمپلی جدید و اکشنمحوری را به بازیکنان این عنوان ارائه داد.
این بازی ورودی خوبی برای روشن کردن خط داستانی اغلب گیجکنندۀ Final Fantasy VII بود. Crisis Core بخش مهمی از فرنچایز طولانیمدت Final Fantasy است و داستانش همچنان با عناوین اخیر، مانند Final Fantasy VII Remake که با استقبال خوبی روبرو شد، ادامه مییابد.
8. Resident Evil Zero نشان داد که دقیقاً قبل از رویدادهای بازی اول چه اتفاقی افتاده است
علاوه بر ارائه داستانی در رابطه با چگونگی حضور "ربکا چمبرز" (Rebecca Chamber) در عمارت خوفناک اسپنسر در بازی اول، Resident Evil 0 نه تنها یک قهرمان، بلکه دو قهرمان را در اختیار بازیکنان قرار میدهد. این بازی پیش درآمد، سبک گیم پلی سری را از کنترل یک شخصیت منفرد و تنها، به کنترل چندین قهرمان تغییر داده بود که در آن زمان تحول جذابی برای طرفداران سری محسوب میشد.
Resident Evil 0 با همان گرافیک شگفتانگیز موجود در Resident Evil Remake، تواناییهای کنسول GameCube را به بازیکنان نشان داد و همچنین داستانی را روایت کرد که این بازی را به اندازه هر عنوان بازی خط اصلی در این سری مهم میکرد.
7. Tomb Raider به یک شخصیت نمادین، یک پس زمینه مناسب داد
بازی Tomb Raider در سال 2013 (و بازی های بعدی آن Rise of the Tomb Raider و Shadow of the Tomb Raider) "لارا کرافت" (Lara Croft) جوانتر و آسیب پذیرتری را نسبت به آن چیزی که بازیکنان به آن عادت داشتند نشان داد. در حالی که این بازی از لحاظ فنی عنوانی برای ریبوت سری بود، این مجموعه جدید به طرفداران این فرصت را داد تا با گذشته شخصیت مورد علاقه خود، که تا آن زمان هرگز به درستی توضیح داده نشده بود، آشنا شوند.
با آوردن فرنچایز Tomb Raider به دوران مدرن، یک راه کاملاً جدید برای آشنایی بهتر با این شخصیت و معرفی عناصر مختلف بقا و مخفی کاری بود که با آنچه طرفداران انتظار داشتند بسیار تفاوت داشت. در نهایت، این بازیها به قدری خوب بودند که طرفداران روز افزون آنها همچنان خواهان دنباله جدیدی برای این سری هستند.
6. Devil May Cry 3 با فراتر رفتن از محدودیت فرنچایز را نجات داد
بازی Devil May Cry 3: Dante's Awakening پس از دومین نسخه فاجعهبار و توهینآمیز سری، پرتو امید بخشی بر فرنچایز خود تابید. معرفی دانتهای جوانتر، شلوغتر و جسورتر در بازی سوم نه تنها به شخصیت دانته ثبات بخشید، بلکه باعث شد که این سری بتواند مسیر خود را پیدا کرده و به آن ادامه دهد.
عنوان Devil May Cry 3 با تمرکز بر گیمپلی سریعتر و متنوعتر، کومبوها و سلاحهای بسیار جذاب، یک نقطه اوج واقعی برای این فرنچایز است که تمام عناوین بعدی با آن ارزیابی میشوند.
5. Castlevania III محدودیتهای آنچه NES میتوانست انجام دهد را تحت چالش قرار داد
Castlevania III: Dracula's Curse نقطه اوج همه چیزهایی بود که طرفداران در آن زمان از فرنچایز انتظار داشتند. با داستانی صدها سال قبل از بازیهای قبلی، عرضه Castlevania III پس از بازی نسبتاً ضعیف دوم، بازگشتی به فرم بود. این بازی چندین قهرمان جدید قابل بازی و یک سیستم پیشروی منشعب و غیر خطیتری نسبت به نسخه اصلی داشت.
با رهایی از عناصر RPG موجود در Simon's Quest، گیمپلی Castlevania III بسیار سنتیتر بود و آنچه را که طرفداران از بازیهای بعدی سری میدانستند و میخواستند، تثبیت کرد. این بازی شخصیتهای دوست داشتنی را به سری معرفی کرد که اکنون سریال Castlevania از شبکه نتفلیکس، از آن شخصیتها بیشتر از همه استفاده میکند.
4. Red Dead Redemption 2 یک شاهکار مدرن است که داستان قبل از بازی اول را روایت میکند
عنوان Red Dead Redemption 2 که ماجرای قبل از اتفاقات بازی اول را روایت میکند، نه تنها یک نماد طراحی بازی با کیفیت است، بلکه این بازی به عنوان یک داستان پیش درآمد فوقالعاده رضایتبخش برای بسیاری از شخصیتهای بازی اول عمل میکند.
با بهبود تقریباً تمام جنبههایی که بازی اول را فوقالعاد ه میکردند، این ورودی به طرز خارقالعدهای درگیر کننده و جذاب میباشد. بدون شک Red Dead Redemption 2 یکی از بهترین بازیهای نسل هشتم بوده و باید ماند و دید که ورودی بعدی این فرنچایز، چگونه میخواهد با آن رقابت کند.
با بهبود تقریباً تمام جنبههایی که بازی اول را فوقالعاد ه میکرد، این ورودی طرز خارقالعدهای درگیر کننده و جذاب میباشد. بدون شک Red Dead Redemption 2 یکی از بهترین بازیهای نسل هشتم میباشد و باید ماند و دید که ورودی بعدی این فرنچایز، چگونه میخواهد با آن رقابت کند.
3. Street Fighter Alpha یک فرنچایز عالی را حتی بهتر از قبل کرد
عنوان Street Fighter Alpha هنوز هم توسط بسیاری به عنوان بزرگترین ورودی در تاریخ بازیهای مبارزهای یاد میشود و سری Street Fighter Alpha باعث شد تا نام Street Fighter به خوبی در ذهن مردم جای بگیرد. از گرافیک چشم نواز و سبک انیمهای آن گرفته تا انیمیشنهای روان و کومبوهای انفجاری، سری Alpha چیزی را که طرفداران Street Fighter II دوست داشتند را به ارمغان آورد و آن را به تکامل رساند.
این بازی که تا به امروز هم به صورت رقابتی بازی میشود، بهتر از نسخه بعدی خود یعنی Street Fighter III مورد استقبال قرار گرفته شد. با استفاده مناسب و کامل از سیستم آرکید کپکام (CP System II)، Alpha هنوز هم مانند اولین باری که در سال 1995 آمده بود، زیبا به نظر میرسد و اجرا میشود.
2. Metal Gear Solid 3 بهترین ورودی در یکی از بهترین فرانچایزهای گیمینگ است
عنوان Metal Gear Solid 3: Snake Eater که محبوبترین اثر یک فرنچایز محبوب است، با داستان سرایی پیچیده "هیدئو کوجیما" (Hideo Kojima)، Solid Snake را به روزهای اولیه خود در دهه 1960 بازگرداند؛ داستانی عاطفی و پر از پیچ و تابهای سیاسی که طرفداران این سری از آن انتظارش داشتند. Metal Gear Solid 3 همچنین جنبههای بقای تازه پیادهسازی شده و منحصر به فردی را در گیمپلی این ورودی نشان داد.
درواقع Snake Eater بازی است که بسیار بهتر از بازیهای بعد و قبلش از آن یاد میشود. این بازی مسلماً نقطه اوج سری میباشد و کوجیما را در اوج استعدادهایش نشان میدهد.
1. Yakuza 0 سرانجام بازیکنان را با یکی از بهترین فرنچایز عصر جدید آشنا کرد
عنوان Yakuza 0 نه تنها بهترین بازی در فرنچایز خارق العاده و طولانی Yakuza تا کنون است، بلکه یکی از بهترین بازی نسل خود میباشد. مجموعهای که سالها در خارج از ژاپن با بیتوجهی مواجه بود، آینده این فرنچایز در غرب و سایر مناطق جهان، برای مدتی تیره و تار به نظر میرسید؛ بطوری که Yakuza 5 نسخه فیزیکیاش خارج از آسیا عرضه نشد و تا 3 سال پس از عرضه ترجمه انگلیسی آن در دسترس نبود. اما Yakuza 0 این وضعیت را تغییر داد.
درواقع Yakuza 0 بهترین نقطه شروع برای طرفداران جدید و یک عنوان محشر برای طرفداران قدیمی این سری است. داستان بازی که در سال 1988 اتفاق میافتد، پس زمینه شخصیت اصلی سری "کازوما کریو" (Kazuma Kiryu) و رقیب گاهی دوست و گاهی دشمن او، "گورو ماجیما" (Goro Majima) را روایت میکند که به همان اندازه که این بازی اکشن و پر محتوا است، داستانش درگیر کننده و چشم نواز میباشد.
در این نسخه از بازی، گیم پلی بازی به خوبی تکامل یافته است، گرافیکش اگرچه جزو بهترینها نیست اما بسیار جذاب است، جهان نیمه باز آن کاملاً توسعه یافته و داستانش در یک کلام شاهکار است. با انتشار سایر بازیهای این فرنچایز بر روی Steam و Xbox، سری بازیهای Yakuza دیگر در انحصار Playstation نیستند و اکنون بهترین زمان برای ورود به خیابانهای شلوغ و پرماجرای کاموروچو است.
منبع: CBR.com
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.