بازی Ghostwire: Tokyo، یک بازی «اکشن ماجراجویی» ماورایی است که توسط استودیوی Tango Gameworks که توسط آقای «شینجی میکاکی» (Shinji Mikami) تاسیس شده، توسعه یافته است. المانهای خوفناک بازی، دنیایی پرجزئیات و عناصر ژاپنی به کار رفته در دیزاین Ghostwire: Tokyo جزو ویژگیهای اصلی این بازی هستند که توانستهاند توجه بسیاری از مخاطبان را از زمان معرفیاش به خود جلب کنند. حال با ما همراه باشید تا باهم این بازی مرموز را بررسی کنیم!
2 روح در یک بدن
ابتدای بازی بدون هیچ مقدمهای شروع میشود. جوانی به نام "آکیتو" (Akito)، در راه مقصد بیمارستان است تا خواهرش را ببیند که دچار سانحه تصادف میشود و درست در لحظهی قبل از مرگش یک روح سرگردان ، به نام KK، وارد بدنش شده و بدنش را "تا حدودی" تسخیر میکند. میگویم تا حدودی چون پس از ورود روح KK، جسم آکیتو درمان میشود و دو روح به طور همزمان کنترل یک بدن را در دست میگیرند. با توجه به این موضوع، شما به عنوان بازیکن، اگر از لحاظ داستانی به موضوع نگاه کنیم، کنترل 2 شخصیت را در دستانتان دارید.
جای تعجبی ندارد که هیچکسی دوست ندارد با یک روح دیگر هماتاقی باشد، بنابراین در ابتدا شاهد درگیریهای این دو نفر سر در کنترل گرفتن بدن هستیم. اما ناگهان مه غلیظی تمام شهر Shibuya را احاطه میکند و تمامی مردم شهر به یکباره ناپدید میشوند و چیزی جز لباسهایشان از آنها به جای نمیماند. پس از مشاهده این فاجعه، آکیتو و KK سعی میکنند تا کمی باهم کنار بیایند، اما با این حال حس بیاعتمادی هنوز هم میان آنها وجود دارد.
بقیه داستان، چیزی است که تا به حال شاید صدها بار در رسانههای مختلف دیدهاید؛ شخصیت منفی داستان (مردی بنام Hannya Man) خواهر آکیتو که به نظر پر از انرژی و امید است را گروگان میگیرد و اکنون وظیفه شماست تا خواهر خود را نجات دهید.
اما چیزی که داستان را خاص میکند، مرموز بودن KK و Hannya Man و اهدافشان است. علاوه بر آن، پیشرفت شخصیت پردازی میان آکیتو و KK و گفتگوهای میان آنها در طول بازی شما را برای ادامه بازی مشتاق نگه میدارد.
در ابتدای بازی تنها بخش اندکی از شهر را مه فراگرفته، پس برای از بین بردن آن شما باید دروازههای توری (Torii Gate) را با کمک قدرتهای ماورایی KK، از بدی پاک کنید. اگرچه پاک کردن این دروازهها چندبار اول عادی به نظر میرسد، اما بخاطر تعداد بسیار زیاد آنها، در ادامه بازی واقعاً اذیت کننده میشوند. اگرچه پاک کردن اغلب این دروازهها اختیاری هستند، اما با این حال، در ادامه باید تعداد قابل توجهی از دروازههای توری را برای باز کردن کوئستهای اصلی از پلیدی پاک کنید.
با پاک کردن دروازهها، علاوه بر مغازهها، مراحل فرعی جدید هم در نقشه شما پدیدار میشوند و تعداد مراحل فرعی در این بازی بیشتر از چیزی هستند که انتظارش را دارید. در این مراحل شما به ارواح سرگردانی که هنگام مرگشان افسوس یا کار تمام نشدهای داشتند، کمک میکنید تا بتوانند با خیالی راحت این دنیا را ترک کنند. نکته قابل توجه در مورد مراحل فرعی، این است که در اغلب آنها از افسانهها و داستانهای ژاپنی الهام گرفته شده است که آشنایی با آنها و انجام دادن این کوئستها را خیلی جذابتر میکند.
اما متاسفانه، برخی از این کوئستها به گونهای طراحی شده بودند که انگار فقط قصد وقت تلف کردن شما را دارند. در Ghostwire: Tokyo کوئستهایی وجود دارند که شما را درگیر داستانی جذاب کرده و حتی به محیطی تازه میبردند و من عاشق اینجور کوئستهای باکیفیت هستم اما برخی دیگر از این کوئستهای فرعی، به قدری حوصله سربر و کم محتوا هستند که تجربه کلی را به گرایند خستهکنندهای برای کسب XP تبدیل میکنند. ای کاش اگر تیم توسعه وقت کافی برای کامل کردن این کوئستها نداشت، حداقل برخی از آنها را حذف میکرد و سپس کامل شدهی آنها را در آینده بعنوان یک DLC رایگان عرضه میکرد…
نبرد با اشباح توکیو
به بخش جذاب بازی Ghostwire: Tokyo رسیدیم؛ در این شهر خالی از سکنه، شما مدام با اشباح خشمگین، با طراحی کاملاً ژاپنی و خوفناک روبرو میشوید. برای مبارزه با این اشباح، شما از قدرتهای KK استفاده خواهید کرد که شامل نیروهای برگرفته از هوا، آتش و آب هستند. اما با وجود کاملاً تخیلی بودن و ایده پردازی بسیار عالی بازی در سایر قسمتهای متفرقه، هر 3 قدرت به طرز ناامیدگنندهای فقط 2 حالت شلیک عادی و شارژ شده دارند. شما همچنین میتوانید از طلسمهای مختلف برای برق زدن، قایم شدن، گمراه کردن و ضعیف کردن دشمنان خود استفاده کنید.
یک تیرکمان ضعیف هم دارید که فقط در برخی قسمتهای بازی ارزش استفاده را دارد و آن هم، درست حدس زدید، 2 حالت عادی و شارژ شده دارد. با این داستان و دنیای ماورایی، سیستم مبارزهای بازی به هیچ چیزی محدود نبود و میتوانست از بینهایت ایده برای قابلیتها و حرکات استفاده کند، اما در نهایت چیزی که دریافت کردیم، بسیار ساده و ناقص به نظر میرسد.
تنوع دشمنان هم کمکی به این مسئله نمیکند. با اینکه اشباح با طراحی و قدرتهای جذاب مختلفی وجود دارند، اما استراتژی مقابله با تمامی آنها به یک شکل است: به عقب بروید و به آنها شلیک کنید تا هستهشان آشکار شود و سپس آنها را شکست دهید. به طور خلاصه چالشی در مقابله با دشمنان و حتی باسهای این بازی حس نمیشود. (البته به جز یک مینی باس قوی که درون شهر و قسمتهایی از کوئست اصلی با او مواجه میشوید.)
برتری فعالیتهای فرعی بر اصلی در بازی
همانطور که گفته شد، روح تمامی شهروندان شهر از بدنشان جدا شده و اکنون در نقاط مختلف شهر پراکنده شده است. اما شما به کمک کاغذهایی به نام Katashiro، روح آنها را جمعآوری کرده و سپس از طریق یک دستگاهی مخفی موجود در باجههای تلفن، ارواح جمع شده را به مکانی امن انتقال میدهید. این کار را میتوانید برای هر 240,300 شهروند مقیم شهر شیبویا انجام دهید. البته این ارواح معمولاً به صورت گروه 100 الی بیش از 700تایی جمع آوری میشوند که کمی کار را آسانتر میکند اما هنوز هم این تعداد خیلی زیاد است. و مقدار XP که برای جمع آوری آنها دریافت میکنید به طرز مزحکی بالاست.
بازی Ghostwire: Tokyo احتمالاً یکی از معدود بازیهایی است که مراحل و فعالیتهای فرعی آن XP بسیار بیشتری در مقایسه با تمام کردن داستان اصلی میدهد. این تفاوت به قدری زیاد است که فکر نمیکنم بدون انجام دادن مراحل فرعی بتوانید بازی را تمام کنید. در مقابل، انجام دادن فعالیتهای فرعی، کرکتر شما را خیلی قوی میکند، به گونهای که سپس مراحل اصلی بیش از حد آسان به نظر میرسند.
بگذارید بیشتر توضیح دهم. شکست دادن یک باس اصلی و تمام کردن یک چپتر، هرکدام 500XP میدهند. اما تمام کردن یک مرحله فرعی ساده، که شاید چالش خیلی کمتری هم داشته باشد، علاوه بر 750 روح (معادل 1500XP)، 3000 سکه و حداقل 3 گروه ارواح سرگردان که مجموع آنها هم چیزی حدود 1000 روح (و 2000XP) میشود را به آسانی هدیه میکند. تازه ارواح سرگردانی را که در نقاط مختلف دنیا پیدا میکنید را حساب نکردهام! همچنین یک نوع سنگ به نام Magatama که 3تای آن برای آپگرید استفاده میشود را فقط در فعالیتهای تکراری درون دنیای بازی میتوانید پیدا کنید.
البته اگر جمع کردن هزاران هزار ارواح، فعالیتهای تکراری و خسته کننده فرعی و کوئستهای فرعی کممحتوا نبودند، شاید این موضوع مشکل خیلی مهمی نبود. ناگفته نماند که یک آپگرید برای جمعآوری ارواح وجود دارد که سرعت این عمل را کمتر از یک ثانیه کرده و مشکل را به ظاهر برطرف میکند، اما یک سری گروه ارواحی وجود دارند که ابتدا باید طلسم آنها را بشکنید و بعد ارواح را جمع کنید که این هم چیزی جز وقت طلفی ندارد؛ چرا که عمل شکستن طلسمها، اگرچه میتوانید بگذارید KK برای شما انجام دهد، بسیار تکراری و خستهکننده است.
شهر زندهی مردگان
احتمالاً با شهرهای پرجنب و جوش ژاپن آشنایی دارید. در Ghostwire: Tokyo هم این ویژگی به طرز ماهرانهای حفظ شده است. برخی از مغازهها هنوز موسیقی شادشان در حال پخش است، تابلوهای نئونی کنار خیابان زمین خیس خیابانها را رنگارنگ میکنند و انواع اماکن توریستی زیبا و پرجزئیات، همگی به باورپذیری این دنیای خاموش اضافه میکنند. به طور کلی، جزئیات به کار رفته در نقطه نقطهی دنیای بازی، از محصولات مغازههای مختلف گرفته تا دکوراسیون درون خانهها، جذابیت و طبیعی بودن دنیای Ghostwire: Tokyo را با وجود ماورایی بودنش، چندین برابر میکند.
علاوه بر آن، جزئیات به کار رفته در قرارگیری لباسهای متنوع باقی مانده از مردم شهر است که واقعاً جای تحسین دارد. شما در کوچه پس کوچههای خلوت به ندرت لباسی پیدا میکنید اما در اماکن شلوغ انبوهی از لباسها مشاهده میشوند که نشان میدهد در هنگام فراگیری مه، مردم زیادی در آن محیط حضور داشتند. در پلههای برقی که به سمت بالا میروند، تمام کفشها و لباسها به بالای پله برده شدهاند و بالای ساختمانهای بلند تفریحی همهی این لباسها، بخاطر وزش باد به سمت دیوار برده شدهاند.
در کنار آن، طراحی مراحل کوئست اصلی، از کیفیت حتی بالاتری برخوردار هستند. بخصوص در برخی مواردی که محیط تحت تسخیر یک روح پلید است و دیوارهای اتاق به شکل هنرمندانهای تغییر شکل میدهند. به طور خلاصه، دیزاین و طراحیهای به کاربرده شده در بازی عالی هستند و چیزی است که حتماً باید با چشمان خودتان آنها را ببنید تا متوجه شکوه آنها شوید.
نتیجهگیری بررسی Ghostwire: Tokyo
بازی Ghostwire: Tokyo بدون شک بازی عجیبی است. نه بخاطر داستان مرموز و استایل هنری عجیب و غریب ژاپنیاش، بلکه بخاطر ضعف در برخی تصمیمات گرفته شده در بخش گیم پلیش که به راحتی میتوانست از آن اجتناب کند؛ از سیستم عجیب و غیرمتعادل XP گرفتنش بگیرید تا گیمپلی و برخی کوئستهای خسته کننده و تکراریاش.
به طور خلاصه، Ghostwire: Tokyo یک بازیی است که توانسته در کارهای بسیار دشواری مانند طراحی دنیا، استایل، طراحی تعدادی کوئستهای فرعی عالی، داستان و شخصیتپردازی جذاب به خوبی عمل کند، اما در نهایت بخاطر برخی کوئستهای ضعیف، سیستم مبارزه ساده، فعالیتهای خسته کننده و تکراری، تجربه نهایی متوسطی را ارائه دهد.
نکات مثبت:
دنیاسازی و توجه به جزئیات عالی
داستان و شخصیت پردازی درگیر کننده
طراحی هنری زیبا
نکات منفی:
سیستم مبارزه ساده
برخی کوئستهای فرعی ضعیف
تکراری شدن فعالیتهای فرعی
سیستم XP و گرایند ناخوشایند
امتیاز نهایی: 7.5
بیشتر بخوانید:
- نقد و بررسی بازی Thymesia
- نقد و بررسی بازی Stray
- نقد و بررسی بازی V Rising
- نقد و بررسی بازی The Stanley Parable: Ultra Deluxe
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.