بازی گربهای بسیار بانمک و جذاب Stray توسط استودیوی Blue Twelve Studioو شرکت Annapurna Interactive منتشر شده است. این بازی با به کنترل گرفتن یک گربهی ولگرد به عنوان شخصیت اصلی بازی و دنیایی سایبرپانکی، نظر بسیاری از گیمران و بخصوص گربه دوستانی مانند خودم را در سراسر جهان با انتشارش به خود جلب کرده است.
در این مطلب قصد داریم نگاهی به بازی Stray بیاندازیم و باهم بررسی کنیم که این بازی در ارائه خود چگونه عمل کرده است. با اگزومگ همراه باشید!
شبیهساز گربهای
همانطور که مطرح شد، شما در نقش یک گربه ولگرد بامزه هستید و همین موضوع یکی از مهمترین جوانب بازی میباشد. از همین جهت، بازی در این زمینه که شما را کاملاً در نقش یک گربه بگذارد به هیچوجه کم کاری نکرده و گربهی شما چه در گیمپلی و چه در کاتسینها انواع کارهایی را که میتوان از یک گربه واقعی انتظار داشت را به قشنگترین شیوه ممکن انجام میدهد.
حتی از اولین لحظهای که بازی را شروع میکنید، با این حرکات گربهای مواجه میشوید و با گربههای دیگر به شکل دوست داشتنی بازی میکنید. شما همچنین میتوانید چوب مبل، تنه بعضی درختان و حتی اکثر موکتها را چنگ بزنید، چون یک گربه هستید. همچنین به لطف فیریک اشیاء عالی بازی، شما میتوانید تمام اجسام روی طاقچهها را پایین بیاندازید و کل اتاق را بهم بریزید. اما مهمترین ویژگی گربهای بازی را گذاشتم برای آخر و آن هم اینست که شما میتوانید با یک دکمه، چه در گیمپلی و چه در کاتسین، صدای گربه (میو) دربیاورید. شنیدن آن برای بار اول واقعاً قلب شما را آب میکند.
حال بیاید از موارد بانمکی بازی دیگر بگذریم، گیمپلی بازی ساده است. پلتفرمینگ بازی شامل پریدن شما از یک سطح به سطح دیگر با ضرب یک دکمه میشود که به نظر برای کنترل پرشهای یک موجود چهارپا، روش خوبی برای جایگزینی مشکلات پرش و پلتفرمینگ است. اما همچنین این به این معناست که شما روی سطوحی که به نظر قابل دسترس هستند اما بازی اجازه نمیدهد، نمیتوانید بپرید که کمی حس کنترل گیمپلی را محدود میکند. با این حال، این تصمیم باعث میشود که انیمیشن پریدن روی سطوح مختلف بسیار طبیعیتر و پاسخگوتر باشند که در نهایت آن را به بهایی مناسبی برای کاهش اختیارات پلیر تبدیل میکند.
به جز فقط راه رفتن و پریدن، بازی بیشتر از همه روی کاوش تمرکز میکند و اگرچه بازی محیطها و آیتمهای مخفی مختلفی برای گشتن و پیدا کردن دارد، اما خیلی بهتر میشد اگر تعداد، تنوع و ارزش پیدا کردن آنها بیشتر میبود. به طور خلاصه، کاوش و پلتفرمینگ ساده اساس اصلی گیمپلی Stray هستند که در برخی مراحل میتواند تکراری شود اما بازی آنچنان طولانی نیست که این تکراری بودن باعث ضعف تجربه شود.
برخی مراحل هم شما را وادار به انجام یک سری پازلها میکند که اگرچه در مقایسه با کاوش خانهها و کوچهها تنوع خوبی است، اما آنها خیلی ساده هستند؛ البته از آنجایی که تمرکز اصلی بازی روی کاوش و عناصر گربهای است، ضعف در چالش پازلها با لذت تجربه بازی مغایرت ندارد و فقط به عنوان یک تنوع در گیمپلی عمل میکند.
بطور کلی، گیمپلی Stray تجربه بسیار آرامی را از دید یک گربه نسبتاً طبیعی ارائه میدهد؛ البته تا وقتی که با انگلهای چندشآوری به نام Zurk یا رباتهای سرکوبگری که به سمت شما تیرهای برقی شلیک میکنند مواجه میشوید.
پناهگاه سایبرپانکی
دنیای Stray در یک کلام، زیباست و این جمله بخصوص در مورد 2 شهر بزرگ آن صحیح است. طراحی تکتک نقاط از دنیای بازی بسیار جذاب و رنگبندیهایش بسیار زنده هستند؛ حتی نورپردازی مناطق غیردوستانهاش هم در کنار واقعگرایانه بودن، زیبایی خاص خودشان را دارند که نظر شما را به خودش جلب میکند.
داستان بازی Stray با شما شروع میشود که با گربههای ولگرد دیگر، فارغ از مشکلات در دنیایی که گویا انسانهایش منقرض شدهاند، به گشت و گذار میپردازید تا اینکه گربهی شما بخاطر یک حادثه، به درون درهای سقوط میکند و از دوستان خود جدا میشود. بعد از به هوش آمدن به تنها راه خروجتان ادامه میدهید و وارد یک پناهگاه کاملاً سربسته به اندازۀ یک شهر میشوید. به محض ورود به این پناهگاه با Zurkهای همهچیز خوار روبرو میشوید و بعد از اینکه از دستشان فرار میکنید، یک ربات کوچکی را به نام B-12 فعال میکنید که او تا آخر بازی به عنوان راهنما و کولهپشتی شما عمل میکند.
هدف اولیه شما در Stray این است که دوباره به محیط بیرون بازگردید. اما با حضور Zurkها در اکثر مناطق این پناهگاه و ناتوانایی شما در مقابله با آنها، این هدف غیرممکن به نظر میرسد. اما پس از ورود به محله فقیر نشین است که برای اولین بار با رباتهای این پناهگاه مقلاقات میکنید و از آنها برای خروج به محیط بیرون کمک میخواهید.
از آنجایی که گربه شما توانایی حرف زدن را ندارد، B-12 مکالمات شما را انجام میدهد و زبان رباتها را برایتان ترجمه میکند تا بتوانید به هدف خود برسید. اما در کنار این هدف بازگشت به بالا، دنیای بازی هم داستان مرموز خودش را دارد. اینکه سر انسانها چه آمده، این رباتها از کجا آمدهاند، چرا چنین پناهگاه بزرگی ساخته شده و Zurkها چه هستند، همه سوالاتی هستند برایتان پیش میآید.
پاسخهای این سوالات نیز در خاطرات فراموش شدۀ B-12 و گفتگو با شهروندهای رباتیک درون این پناهگاه نهفته است و هرچه شما با این دنیا و کرکترهای متنوع درون آن بیشتر ارتباط برقرار کنید، بیشتر از وضعیت و وقایع درون دنیای Stray دستگیرتان میشود.
در واقع داستان بازی مسائل بسیار جالبی را هم مطرح میکند، به گونهای که از یک جایی به بعد که داستان به اوج خود میرسد و توجه شما را درگیر خود میکند، واقعاً میخواهید که راجع به این دنیا و اتفاقات درون آن بیشتر بدانید.
اما در آخر که انتظار پرداختن بیشتر بازی به رمز و رازهای ناگفته این دنیای عجیب را دارید، بازی با چند جمله کوتاه داستان را به شکلی ساده به پایان میرساند. همچنین در اواخر، بدون هیچ زمینهچینی بازی تصمیم میگیرد احساسات را وارد داستانش کند که از همین رو در اجرای آن به خوبی موفق نمیشود. در عوض همه چیز در مورد پایان داستان عجولانه و ناقص به نظر میرسد که به گونهای در مقایسه با سایر بازی در تناقض است.
نتیجه گیری
بازی Stray توانسته در مهم ترین وجه بازی خود، یعنی گربه بودن و ارائه یک دنیای جذاب سایبرپانکی برای کاوش در آن، به خوبی عمل کند و به لطف زمان نه چندان طولانی بازی، گیمپلی و پازلهای سادهاش، تکراری و خستهکننده نمیشوند. داستان بازی هم اگرچه ممکن است ساده به نظر برسد، اما با ارائه ایدههای جالب در دنیای مرموزش، تا آخرین لحظه شما را مشتاق نگه میدارد. اما ضعف و نقص پایان بازی ممکن است برخی از بازیکنانی که غرق داستان و دنیای بازی شدهاند را دلسرد کند.
با این حال Stray، بازیکنان را در ماجراجویی بسیار جذابی در قالب یک گربه با مکانیکها و انیمیشنهای فوقالعاده بانمک قرار میدهد که حتماً ارزش وقت و تجربه شما را دارد.
نکات مثبت
+ شبیهسازی حرکات و گیمپلی طبیعی گربهای
+ دنیاسازی و کرکترهای جذاب
نکات منفی
- پایانبندی نامناسب داستان
- پازلهای ساده و حلقه گیمپلی تکراری
امتیاز نهایی: 8
بیشتر بخوانید:
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.