در بخش دوم از مقاله «خاطره انگیزترین لوکیشنها در بازیهای ویدئویی» قرار است به پنج لوکیشن دیگر بپردازیم و خاطرات خود با آنان را مرور کنیم. در بخش اول ما نگاهی به کوههای Skyrim، زرق و برق Los Santos در GTA V، شکوه کلمبیا در Bioshock Infinite، پادآرمانشهر سایبری Deus Ex: Human Revelations و در نهایت جزایر و سرسبزیهای Skellige در The Witcher 3 انداختیم، لوکیشنهایی که کمابیش همه ماها با آنها در سالهای اخیر خاطرات زیادی ساختیم و به طور همزمان در ذهن و قلب ما جایگاه ویژهای دارند.
در بخش دوم اما قرار است مقدار بیشتری افسردگی بگیریم! میخواهیم از گشت و گذار در غرب وحشی به شهر مدرنیزه شده Saint Denis برویم و بعد از آن به Prague سایبری منتقل خواهیم شد که در پشت پرده آن ایلومیناتی و قدرتهای جهانی دستی در کار دارند، سر راه هم یک سری به بیابانهای خالص و آرامشبخش Journey میزنیم و در نهایت با سقوطی به کف دریا در Rapture سعی میکنیم تا به این مقاله پایان بخشیم اما موفق نمیشویم و سر از Anor Londo در میآورده به یاد سختیهایی که در Dark Souls کشیدهایم، اشک میریزیم! زیبا نیست؟
همانند مقاله قبلی، باید اینجا هم اشاره کنم که لوکیشنهای زیادی بودند که علیرغم خواست قلبی خود، نتوانستم آنها را در این مقاله بیاورم و پیشاپیش از تمام آن لوکیشنها عذرخواهی میکنم! در پایان نیز باید گفت که عناوین موجود در لیست فاقد هرگونه ترتیب مشخصی هستند و هرچه در ادامه متن میخوانید، چکیدهای از تجارب و نظرات شخصی نویسنده است.
Red Dead Redemption 2 – Saint Denis
بعد از گذراندن اکثر زمان بازی خود در طبیعت وحشی و کوههای یخزده، بالاخره شما به شهر مدرن و متمدن Saint Denis میرسید. این شهر که تجسمی از New Orleans در قرن ۱۹ میلادی است، کاملا صنعتی و مدرنیزه شده و حتی میتوان گفت که تا حدی، خارج از جهان Red Dead Redemption به نظر میرسد. لحظهای که شما برای اولین بار وارد Saint Denis میشوید، یکی از لحظاتی از این بازی خواهد بود که هیچگاه آن را فراموش نخواهید کرد. حالا دیگر همه جا صنعتی و مدرن شده و مردم نیز بسیار شیکپوشتر از سایر نقاط موجود در نقشه بازی هستند.
چیزی که باعث میشود تا این شهر بسیار خاص باشد (البته علاوه بر این که بزرگترین شهر RDR 2 و عملا بزرگترین شهر سری RDR است)، این بوده که نشان دهنده گسترش تمدن و پایان دوران غرب وحشی است! در واقع این شهر چیزی است که اعضای گنگ Van Der Linde در حال فرار از آن هستند. تعداد زیادی از بهترین مراحل بازی، در این شهر قرار دارند و همچنین بعضی NPCهایی که در آن پیدا میکنید، به جرئت جزو بهترینNPC هایی هستند که در دنیای گیم خواهید دید و به تنهایی ارزش بازدید دوباره از این شهر را افزایش میدهند.
یکی از جالبترین موارد موجود در بازی، توضیحات نقشه برای این شهر است که در آن ذکر میشود: «یک شهر تقریبا ۲۰۰ ساله که بزرگان صنعت، سوسیالیستها، تاجران، دریانوردان، کارگران، و دزدها کنار هم زندگی میکنند.» این توضیحات به تنهایی گویای میزان بزرگی و در عین حال گوناگونی موجود در این شهر هستند که به راحتی در بازی نیز دیده میشوند.
Deus Ex: Mankind Divided – Prague
راستش خیلی سعی کردم تا به هیچ وجه دو عنوان از یک سری را وارد مقاله نکنم، اما عشق همیشگیام به سری Deus Ex مرا مجبور به شکستن این قانون خودساخته کرد. پراگ در Mankind Divided نقش مهمی در گیمپلی و داستان بازی ایفا میکند، حداقل دو سوم از داستان اصلی بازی در پراگ جریان دارد و مراحل فرعی بیشماری نیز در اقصی نقاط آن پراکنده شدهاند. فرق اصلی پراگ با سایر شهرهایی که در خیلی از بازیها میبینید (و از قضا سازندگان آنها نیز همیشه ادعای زنده بودن شهرهایشان را دارند!) این است که شهر بازی واقعا زنده و پویاست.
پراگ برای خود هویتی دارد، تک تک NPCهایی که در آن میبینید، داستان شخصی خودشان را دارند که در صورت انجام مراحل فرعی بازی میتوانید متوجهاش شوید. هر ساختمانی که در بازی میبینید، میتوانید واردش شوید و به گشت و گذار در آن بپردازید و با اندکی کنجکاوی به راحتی میتوانید داستان ساکنین آن ساختمان را دریابید!
اکثر چیزهایی که در پراگ وجود دارند، به شکل یک لقمه آماده به بازیکن داده نمیشوند، بلکه باید با گشت و گذار پیدا شوند. برای مثال یک دیواری در وسط شهر وجود دارد که بخش شمالی و جنوبی را جدا میکند، در بخش جنوبی شهر Augها (انسانهای Augmented) بیشتر هستند و در بخش شمالی، انسانهای عادی. تنها از طریق گشتن در محیط بازی شما متوجه این دیوار خواهید شد و دلیل وجودی آن برایتان مشخص خواهد شد. مثال دیگر بانک شهر است، طراحی بانک و محیطش فوقالعاده و بینظیر هستند و جالب از همه این است که ممکن است شما به هنگام انجام Mankind Divided، هیچگاه به سراغ بانک نروید.
در بخش داستانی بازی هیچگاه به شکل اجباری گذر شما به این محیط نمیافتد و تنها باری که در بخش داستانی باید وارد آن شوید، یکی از انتخابهای اواخر بازی است. واقعا جالب توجه است که محیطی به آن بزرگی و جزئيات در بازی وجود دارد ولی ممکن است بعضی از بازیکنان هیچگاه متوجه آن نشوند.
Journey – The City
پیمودن تپههای غلتان ماسهای و خرابههای پوشیده شده از شن در Journey، از دلانگیزترین کارهایی است که شما میتوانید در دنیای گیم به انجام آن بپردازید. گویا در حال گشت و گذار خرابههای یک امپراطوری باستانی هستید که هیچگاه نمیتوانید رازهای موجود در آن را دریابید. با وجود اینکه شما فقط از این محیط گذری کوتاه دارید و هیچگاه غرق در جزئيات آن نمیشوید، زیبایی افسانهای آن همیشه برایتان ماندگار خواهد بود.
دیدن باقیماندههای یک شهر بزرگ در پایه یک کوه عظیم احساسات مختلفی را در شما ایجاد میکند، شهری که زمانی بزرگ و پر رونق بود، حالا تبدیل به قبرستانی از تمدن و خاطره تبدیل شده است و حالا تنها ترس و وحشت است که در پیرامون آن وجود دارند.
هرچه بیشتر و عمیقتر وارد خرابههای شهر میشوید، بیشتر جذب زیباییهای شهر خواهید شد. هنگامی که به مرکز شهر میرسید، میتوانید به پرواز بر فرار معابد و راهروهای تماشایی بپردازید و نکته جالب در مورد این منطقه این است که طوری طراحی شده تا فقط به شکل کوتاهی از آن گذر کنید! ماموریت شما صعود به کوه بود و گذر کوتاهتان از شهر، صرفا به این دلیل بود که در مسیر شما قرار داشت. همین گذر کوتاه اما میتوانید تبدیل به یکی از بهترین تجربههای شما در دنیای گیم تبدیل شود و تا مدتها بعد از اینکه بازی را انجام دادید، در ذهنتان بماند.
Bioshock – Rapture
اول از همه بیایید ببینیم که معنی نام این شهر چیست! اصلا Rapture یعنی چه؟ این نام در اصل اشاره به یکی از مفاهیم انجیل، کتاب مقدس مسیحیان دارد و به شکل خلاصه، گویای رویدادی است که در آن، افرادی که به مسیح اعتقاد دارند در بهشت جمع میشوند. آن طور که در نامه پولس رسول به اهالی تسالونیکی (شهر مرکزی مقدونیه) نوشته شده است، در Rapture مسیحیانی که زنده هستند، به همراه موئمنانی که از مرگ برخواستند، در عرش آسمان تا ابرها بالا میروند و پروردگار را ملاقات میکنند. احتمالا در BioShock نیز ساکنین Rapture به Andrew Ryan ایمان داشتند و برای همین آنجا جمع شدند!
اگر بخواهم Rapture را به محیطی در دنیای واقعی تشبیه کنم، احتمالا چرنوبیل بهترین جا خواهد بود! مکانی به شدت ترسناک و در عین حال رازآلود و منتظر کشف. چیزی که باعث میشود این شهر یکی از مکانهایی باشد که دیدن آن برای دوستداران محیطهای رازآلود واجب باشد، طراحی و معماری آن است. محیط بازی به طور کلی شبیه شهر نیویورک در دهه ۳۰ میلادی است اما چیزهای دیگری نیز به آن اضافه شده و یا از آن کم شدهاند. جالب است که همیشه سعی شده تا اصول اولیه سبک معماری به کار رفته حفظ شوند. درحالی که کمتر بازیهایی هستند که یک سبک خاص از معماری را مطابق سلایق خود شخصی سازه کرده و بازهم در نهایت به اصول اولیه آن پایبند باشند.
Dark Souls – Anor Londo
شهر رها شده Anor Londo مکانی بسیار مهم در سری Dark Souls است و این اهمیت نه تنها به خاطر دفعات متعددی است که گذرتان به آن میافتد، بلکه به دلیل Lore غنی و عظیمی است که در پشت آن وجود دارد. تعدادی از خاطره انگیزترین لحظات هردو عنوان Dark Souls و Dark Souls 3 در این مکان اتفاق میافتند که بعضی از آنها شامل باسفایتها نیز میشوند. طراحی و معماری فوقالعاده Anor Londo نیز یکی دیگر از دلایلی است که باعث میشود این شهر یکی از بهترین و شاید حتی بهترین لوکیشن سری Dark Souls باشد، محیطی پر از کلیساهای فکبرانداز و منارههای بلند آنها که سر به فلک کشیدهاند و در نهایت نیز تابش پرنور خورشید بر فراز این شهر، زیبایی آن را چند برابر میکند.
حس آرامشی که نگاه کردن به این شهر از دور به شما میدهد، دست نیافتنی بوده و از احساساتیست که هیچوقت آن را فراموش نمیکنید. بعد گذر از سختیهای زیاد و فراوان، هنگامی که به این شهر میرسید متوجه میشوید که تمام رنجهایی که در مصاف با باسها و دشمنان در بازی کشیدهاید ارزشش را داشتهاند.
در این دو مقاله، نگاهی به لوکیشنهای خاطره انگیز دنیای بازیها انداختیم و خاطراتی را از گذشتههای نه چندان دور زنده کردیم. از محیطهای برفی Skyrim گرفته تا شهر باشکوه و در عین حال رها شده Anor Londo، همه و همه برای ما فراتر از چند طراحی گرافیکی هستند. آنها یادآور لحظاتی هستند که هیچگاه فکر نمیکردیم برایمانآنقدر مهم باشند اما وقتی برمیگردیم و به آنها نگاه میکنیم، متوجه تاثیر گذاریشان میشویم. شهرهایی که شاید دیگر هیچگاه همراه با پروتاگونیستهایمان در آنها قدم نزنیم، اما همیشه در قلبمان هستند.
منبع: بدون لینک
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.