حدودا 4 سال پیش و در سال 2017 بود که شرکت محبوب نینتندو کنسول جدید خود را به بازار عرضه کرد. کنسولی با سخت افزار نه چندان قدرتمند اما عناوین انحصاری بسیار باکیفیت و خوش ساخت که هر گیمری را برای خرید این کنسول جمع و جور ترغیب میکرد.
در واقع هدف نینتندو از عرضه این کنسول به نمایش کشیدن حداکثر جزئیات گرافیکی یا زرق و برق بازیهای امروزی نبود، بلکه این شرکت سعی داشت تا کنسولی دستی و قابل حمل را در دسترس گیمرها و طرفداران خود قرار دهد که بتوانند در هر جا و شرایطی با یکدیگر مشغول به بازی عناوین مورد علاقه خود شوند و محدود به مکان و پلتفرم خاص نباشند. البته که ایدهی این شرکت با موفقیت تجاری بسیاری حاصل شد و کنسولهای این شرکت در حال حاضر فروشی بیشتر از کنسولهای نسل نهمی تجربه میکند.
اوضاع برای این شرکت به خوبی پیش رفت؛ میزان فروش Nintendo Switch به طرز فوقالعادهای بالا بود و عناوین انحصاری آن نیز هر هفته جزو ده عنوان پرفروش هفته در نواحی گوناگون بودند. سپس به تغییر نسل بازیهای ویدیویی و عرضه کنسولهای نسل نهمی شرکتهای سونی و ماکروسافت رسیدیم. موردی که کمی اوضاع را برای این شرکت تغییر داد.
با عرضه PS5 و Xbox Series X | S و عرضه عناوین انحصاری آنها که طبیعتا گرافیک بسیار بالایی داشتتند و با وضوح 4K اجرا میشدند، برای طرفداران نینتندو این سوال پیش آمده بود که سیاست این شرکت در قبال این تغییر نسل چه خواهد بود؟ آیا بالاخره کنسول قدرتمندی از این شرکت منتشر خواهد شد که بتواند از منظر سخت افزاری و نمایش جزئیات گرافیکی با رقبای دیرینه خود مبارزه کند؟
زمان گذشت و بالاخره از کنسول به ظاهر بهبودیافته Switch OLED رونمایی شد. اینکه چرا آن را به ظاهر بهبود یافته نامیدیم را در ادامه توضیح میدهیم، اما به طور خلاصه بگوییم که این یک فرصت از دست رفته برای شرکت نینتندو، طرفدارن بسیار زیاد این شرکت و عناوینی بیشمار انحصاری آن است که میتوانستند با گرافیک بسیار بهتر از قبل به نمایش در بیایند. بله، کنسول جدید نینتندو قرار نیست با تغییرات خود شما را شگفت زده کند. در واقع، با دیدن لیست نه چندان بلند تغییرات آن شاید ناامید هم شوید. برای بررسی این موضوع با اگزوگیم همراه باشید.
نینتندو پس از ماهها انتظارات طرفداران و صنعت بازی در مورد "Switch Pro" و امیدواری به یک دستگاه جدید و بهبودیافته، سرانجام مدتی پیش کنسول OLED خود را به نمایش عموم گذاشت و در واقع یک محصول جدید با صفحه نمایشی جدید، وضوح تصویر بالاتر، فضای ذخیرهسازی بیشتر و یک داک جدید معرفی کرد.
شاید بیشتر از هر چیز دیگری، همه در مورد سخت افزار این کنسول کنجکاو بودند، موردی که نباید هیچ وعدهی عجیب و غریبی در مورد آن و پیشرفتهای واقعی در عملکرد دستگاه داده شود، زیرا در عمل هیچ پیشرفت خاصی وجود ندارد.
همان پردازنده 16+ نانومتری Tegra X1 موجود در Switch های فعلی نیز در قلب مدل OLED میتپد، بنابراین نتیجه نهایی دستگاهی است که کیفیت تجربه و ارگونومی حالت بازی دستی از کنسول قبلی را بهبود میبخشد اما برای بزرگترین اشکال Switch که کیفیت اجرایی عناوین در حالت داک است، هیچ پیشرفتی حاصل نمیکند.
همه موارد گفته شده این پرسش را مطرح میکند که انتظار و توقع مربوط به کنسول Switch Pro، انحصاریها و قابلیتهای جدید آن، از کجا و به چه شکلی شروع شدند؟! زیرا برخی رسانههای معروف با ادعا به معتبر بودن منابع خود اذعان داشتند که قرار است یک مدل ارتقا یافته با پردازنده جدید شرکت انویدیا معرفی و عرضه شود و همین گفتهها بود که انتظارات را از کنسول جدید این شرکت به شدت بالا برد.
وبسایت Digital Foundry اما کنسول جدید را چند ماه قبل از عرضه و به عنوان یک محصول تازه معرفی کرد، مخصوصاً به این دلیل که یک تیم سفارشی سیستم عامل با نام Atmosphere وجود یک Switch بهبود یافته را با صفحه نمایش و وضوح تصویر جدید اما مشخصات اصلی یکسان فاش کرده بود.
این طور که به نظر میرسد، در ماه ژانویه این دستگاه که با نام داخلی "Aula" شناخته میشد، ابتدا در سیستم عامل Switch با به روزرسانی 10.0.0 ظاهر شد و سپس این به روزرسانی سیستم عامل در آوریل 2020 برای عموم عرضه شد. تنها توضیح واقعی که میتوانم پیشنهاد کنم این است که توسعه OLED و کنسول نسل بعدی Switch با یکدیگر اشتباه گرفته شده و شایعه Switch Pro را به وجود آورده است.
از نظر نحوه پیشرفت Switch جدید، استراتژی نینتندو این است که خانواده کنسولهای موجود خود را گسترش دهد. در حال حاضر، تنها مدلهای اصلی و Lite از کنسولهای نینتندو تولید و عرضه میشوند و این مورد شاید مسئولان این شرکت را کمی درباره تنوع کنسولها این شرکت در مقایسه با رقبا نگران کرده است.
مدل OLED دارای سطح بالاتری نسبت به دو مدل قبلی است؛ صفحه نمایشی 7 اینچی با کیفیت بالاتری دارد، از نظر فیزیکی نیز بزرگتر است اما سعی کرده ارگونومی خود را بهبود بخشد، کیفیت صوتی آن بهبودیافته و یک ضربهگیر چند موقعیتی برای بازی دستی راحتتر دارد، و قرار است همراه با یک سنسور نور در بالای کنسول که احتمالاً برای تنظیم میزان روشنایی به صورت خودکار است عرضه شود.
ابعاد کلی تقریباً یکسان هستند؛ اما این نسخه کمی (خیلی کم) عریضتر و وزن آن نیز بیشتر است. برای کنسول Switch OLED تأیید شده که با داکهای قدیمی (داکهایی که در دو مدل پیشین این کنسول استفاده میشدند) نیز کار میکند، اما با وجود پورت LAN عملکرد بهتری ارائه میدهد. البته که داک جدید برای خرید جداگانه در دسترس است و همچنین با مدلهای قدیمی Switch نیز کار میکند اما در این بین یک اشکال نیز وجود دارد، شما برای استفاده از آن درگاه داخلی USB کنسول خود را از دست میدهید، در حالی که دو سوکت USB 2.0 باقی میمانند.
در اصل، Switch OLED تجربه دستی را که یکی از مهمترین نقاط قوت کنسولهای دیگر این شرکت بود، دوچندان میکند و بهبود میبخشد. بر روی کاغذ و طبق وعدههای داده شده از نینتندو، صفحه نمایش OLED باید تصویری بزرگتر و بسیار با کیفیتتر ارائه دهد.
ما میتوانیم تأیید کنیم که هیچ ویژگی HDR برای این صفحه نمایش وجود ندارد، اما نینتندو میگوید که "رنگ موجود برای صفحه نمایش OLED زندهتر است". ما نمیتوانیم کیفیت صدای بهبود یافته را تا زمانی که آن را در عمل بشنویم قضاوت کنیم، اما نینتندو در مورد "بهبود سطح فشار صدا" برای مدل جدید صحبت میکند.
پایه جدید، که به نوعی یادآور سرفیس مایکروسافت است، مطمئناً یک مشکل کلیدی از مدل اصلی را برطرف میکند. کنسول اصلی دارای یک استند بسیار نازک بود و در واقع نمیشد برای ثابت ماندن کنسول روی اکثر سطوح به این استند اعتماد کرد و ترجیح میدادید برای آرامش خاطر خودتان هم که شده یا کنسول را به دست بگیرید یا از آن استفاده نکنید!
با این حال، سایر موارد گفته شده در محتوای بازاریابی شرکت نینتندو از کنسول جدید خود، همان مشخصات کنسول اصلی را بازگو میکنند. اندازه باتری همان مقدار 4310 میلی آمپر بر ساعت است، طول عمر باتری با وجود شرایط مشابه یکسان است، که بسته به نحوه استفاده شما از کنسول بین 4.5 تا 9 ساعت متغیر است (که این مورد نیز باید در عمل تست شود). در این بین اما Verge بیانیهای از نینتندو دارد که در این بیانیه گفته شده " Nintendo Switch OLED پردازندهی جدید یا RAM بیشتری نسبت به مدلهای قبلی Nintendo Switch ندارد."
دستگاه جدید فضای ذخیرهسازی بیشتری دارد. در مقایسه با 32 گیگابایت حاظه مدل اصلی، کنسول Switch OLED درواقع 64 گیگابایت فضای داخلی NAND دارد. اما فراتر از این مورد، ما اکنون تأییدیه کامل داریم که سخت افزار موجود در داخل کنسول کاملا بدون تغییر مانده است. همان پردازنده 16+ نانومتری Tegra X1، که با نام رمز "Mariko" شناخته میشود، برای مدل جدید نیز حفظ شده است.
در شرایط کنونی و با کمبود شدید Semiconductorها، و با وجود بسنده کردن نینتندو به سیسلکون موجود برای روش قدیمی تولید پردازندههای کنسول خود، این شرکت باید اطمینان حاصل کند که میتواند حجم کافی از دستگاههای جدید را در دنیایی که رقبایش در آن در حال مبارزه هستند، تهیه کرده و نیز سود مناسبی را به دست آورد. درحالی که کمبود مواد اولیه و قطعات برای تولید سخت افزار و کنسولهای جدید داد تمام شرکتهای فناوری محور را درآورده است، باید دید که سیاستهای نینتندو برای عبور از این شرایط سخت چیست.
بنابراین، برای نینتندو و در واقع توسعه دهندگان بازیهای ترد پارتی و انحصاری این شرکت، مدل Switch OLED بسیار مناسب خواهد بود و در عمل ساخت عناوین مختلف برای توسعه دهنده چالش جدید و خاصی نخواهد داشت. این قضیه تا جایی هست که دارنده پلتفرم به سازندگان بازی اعلام کرده که هیچ کیت توسعه جدیدی برای توسعهی بازی برای کنسول Switch OLED لازم نیست و هیچ الزامات فنی جدیدی نیز برای توسعه عناوین مختلف بر روی آن و تغییر نمادنگاری استاندارد Switch در بازی برای قرار دادن مدل جدید وجود ندارد.
علاوه بر این، تغییر به حدی کم و عملا ناچیز است که حتی خود بازیهایی که بر روی پلتفرم Switch OLED اجرا میشوند نیز تشخیص نمیدهند که آیا بر روی کنسول اصلی در حال اجرا هستند یا کنسول بهبود یافته! مدارک مربوط به توسعه دهندگان شاغل در نینتندو نشان میدهند که راهی برای مشخص کردن بازیهای آنها وجود ندارد تا بفهمند آیا این عناوین در حال اجرا بر روی Switch اصلی هستند یا مدل OLED (برای مثال، در فروشگاه و سیستم عامل کنسولهای شرکت سونی در این مورد فیلترهایی وجود دارد تا بتوان عناوین نسل قدیمی را از جدید جدا کرد، این مورد حتی در برخی عناوین بین PS4 و PS4 PRO نیز وجود دارد).
با این اوصاف، شرکت نینتندو نسبت به نیاز توسعه دهندگان برای آزمایش و بررسی عملکرد بازیهای خود را بر روی صفحه نمایش مدل جدید کنسول Switch آگاه است. با در نظر گرفتن این موضوع، یک مدل توسعه یافته جدید از ADEV در دسترس است تا در کنار نسخههای SDEV و EDEV موجود، به طور همزمان وجود داشته باشد. به دلایلی که توسط نینتندو فاش نشده است، این دستگاه با 8 گیگابایت حافظه داخلی در مقایسه با 6 و 4 گیگابایت در سایر مدلها از همه واحدهای خرده فروشی قابل تهیه خواهد بود.
با گذشت حدودا 4 سال و نیم از عرضه کنسول Switch به بازار، اکنون تقریباً قطعی به نظر میرسد که نینتندو قرار نیست یک نسخه میان نسلی را طبق همان الگوی DSi یا New 3DS و مدلهای مشابه دیگر به بازار عرضه کند. طبق این الگو و با وجود دستگاههای دستی قبلی، دارنده پلتفرم مشخصات جدید و فناوریهای متعددی را برای استفاده توسعه دهندگان از قدرت سختافزاری بیشتر کنسول خود معرفی میکرد، حتی اگر توانایی توسعه دهندگان برای استفاده از این قدرت اضافی کم باشد و تغییر نهایی را کم جلوه بدهد.
اما به نظر نمیرسد که این امر در مورد مدرن ترین دستگاه این شرکت صادق باشد. این مورد که Switch OLED همان Switch Pro نیست، یا در عمل نسبت به کنسول معرفی شده در سال 2017 پیشرفتی در عملکرد ندارد، ناامید کننده است و این موضوع در بهترین حالت میتواند شرم آور باشد؛ زیرا هرچه این نسل بیشتر طول بکشد، چالشهای موجود برای این دستگاه و بهینهسازی بازیها برای آن به عنوان یک کنسول خانگی با قابلیت داک آشکارتر خواهد شد.
موارد دیگری نیز برای مطرح کردن وجود دارند. سیستم دوگانه نینتندو (امکان بازی کردن با این کنسول چه به در خانه و در حالت اتصال به TV و چه در بیرون با استفاده از خود دستگاه) به نوعی میتواند جزیی از آنچه در چیپست موبایل امکان پذیر شده است، باشد؛ که کلاک پردازنده آن در مقایسه با مشخصات مرجع به طور قابل توجهی ضعیف است.
ما شاهد عملکردهای فوق العادهای برای پردازنده 1.02 گیگاهرتزی این کنسول بودهایم! در حالی که پردازنده گرافیکی آن نسبتاً کند است، اما بر اساس یک معماری نسبتاً مدرن توسعه یافته است و این موضوع وجود بسیاری از "پورتهای غیرممکن بازیها" را بر روی کنسولهای نینتندو ممکن میکند.
با توجه به آنچه در عملکردهای مشاهده شده، عناوینی مانند Doom Eternal و The Witcher 3 روی چیپست شش ساله کنسول Switch این شرکت به طور معقولی اجرا شدند. با این حال، در حالی که وضعیت دستگاه برای حالت بازی دستی مناسب و مطلوب است، وضعیت داک بسیار بد و نامناسب به نظر میرسد.
در این حالت، بسیاری از بازیها با وضوح تصویری کمتر از زیر 1080p، کمتر از 720P و حتی در وضوح تصویرهای پایینتر اجرا میشوند؛ بنابراین در عمل کاملا معقول است اگر دستگاه نتواند برای اجرا بر روی صفحه نمایشهای قدرتمند و 4K امروزی دوام بیاود. بحثهای زیادی در مورد ارتقاء و قابلیت پخش بازیها در وضوح تصویر 4K برای Switch جدید وجود داشتند، اما به نتیجه نرسیدند. در نهایت، اگر پورت LAN سیمی را کنار بگذاریم، هیچ پیشرفتی برای کاربرانی که به دنبال تجربه بهتر با حالت داک در این کنسول هستند وجود ندارد، و این بدون شک یک فرصت از دست رفته برای Switch OLED است.
با نظر گیری عدم تغییر تراشهی جدید انویدیا، آیا مدل موجود میتواند عملکرد بهبود یافتهای را برای کاربران حالت داک ارائه دهد؟ بله کاملاً، اما این میزان واقعا در درجه بالا و محسوسی صورت نمیگیرد. اورکلاک (یا در واقع بهتر است بگوییم Underclocking) کنسول Switch سالهاست که بخشی از ماجرای این کنسول خانگی است، زیرا هک سیستم آن قادر به افزایش کلاک CPU از 1.02 گیگاهرتز استاندارد به حالت کامل 1785 مگاهرتز هستند، در حالی که کلاک حالت داک در 768 مگاهرتز استاندارد به راحتی میتواند به 921 مگاهرتز افزایش یابد.
وضعیت گفته شده به روی کاغذ 75 درصد افزایش عملکرد CPU و 20 درصد افزایش GPU را نشان میدهد. هسته گرافیکی "Mariko" Tegra X1 حتی میتواند با فرکانس 1.267 گیگاهرتز نیز به اجرای عناوین مختلف بپردازد، که پیشرفت قابل ملاحظه 65 درصدی را در بین ویژگیهای Switch قرار میدهد. با این حال و علیرغم وجود تهویه هوای اضافی در داک جدید، بعید به نظر میرسد که نینتندو حالت عملکرد کامل را برای توسعه دهندگان باز کند. از نظر تئوری، این امکان وجود دارد، اما مطمئناً هیچ چیزی در SDK وجود ندارد که این امر برای بازی سازان نیز اتفاق بیفتد.
و در حقیقت، بر اساس تستهای اورکلاک ما، اگر کنسول خود را به حالت استفاده کامل از سخت افزار وادار کنید، این امر ثبات بیشتری به گیمپلی بازی میبخشد و تصویری بسیار پایدارتر و بهتر را در بازیهایی که از قابلیت وضوح تصویر پویا پشتیبانی میکنند ایجاد میکند؛ بنابراین در حالی که بهبودی وجود دارد، اما این بهبود برای حل مشکلات مربوط به اجرای فنی بازیها در حالت داک به هیچ وجه کافی نیست.
البته، حقیقت این است که فقط یک طراحی مجدد اساسی برای کنسول Switch میتواند واقعا برای حل این مشکل کافی باشد، چیزی که البته در اینجا و اکنون واقعاً برای نینتندو منطقی و اقتصادی به نظر نمیرسد و فقط باعث ایجاد دردسر برای تولید کنندگان محتوای ترد پارتی میشود.
هر نوع راه حل افزایش وضوح تصویر هوشمند که بتواند تصاویر با وضوح پایین را به چیزی قابل قبول در صفحه نمایش اتاق نشیمن تبدیل کند، نیاز به سیلیکون و سخت افزار جدید دارد، و در حالی که Nvidia DLSS به عنوان راهحلی عملی و مناسب مطرح شده است، این فناوری نیاز به هستههای تنسور دارد که در بطن یک سختافزار و حافظه گرافیکی وجود داشته باشند، موردی که صد البته در پردازنده Tegra X1 شاهد آن نیستیم.
قابلیت DLSS را نمیتوان به عنوان یک ویژگی اضافی و مستقل (برای مثال تحت یک به روزرسانی نرم افزاری) به تراشه کنسولهای نینتندو اضافه کرد، و همچنین نمیتوان آن را آزادانه در هر بخش از بازی استفاده کرد؛ به عبارت دیگر، این ویژگی باید در موتور بازی سازی قرار گیرد و به وسیله هستههای تنسور پردازنده گرافیکی اجرا شود.
و هر دو عامل، همراه با پیشرفتهای اخیر انویدیا در DLSS، این فناوری را بر اساس معماری جدیدتر GeForce برای جانشین واقعی کنسول Switch مناسب و هیجان انگیز میکند. موردی که به شکل بالقوه میتواند مشکل داک و گرافیک بعضا پایین عناوین اجرا شده بر روی این کنسول را برطرف کند.
حالت DLSS Performance به صورت داخلی با در نظر گرفتن یک چهارم وضوح تصویر خروجی اجرا میشود: که یعنی 720p به 1440p و 1080p به 4K تبدیل میشود. نتایج فوقالعاده نیستند، اما مطمئناً در تلویزیونی که در محیط اتاق نشیمن از فاصله دور مشاهده میشود، به خوبی و خصوصا بهتر از الان کار میکند. حالت DLSS Ultra Performance در واقع میتواند به شکلی مستقیم وضوح تصویر 720p تا 4K را ارائه دهد. بله، قطعا برای رسیدن به چنین وضوح تصویری کیفیت و جزئیات گرافیکی بازی ضربه خواهد خورد، اما کار میکند.
تکنولوژی DLSS یا فناوری مشابه آن، بدون تردید قطعهی گمشده پازل سخت افزار کنسولهای نینتندو برای استفاده عملی از یک چیپست موبایل است، اما واقعیت این است که این موارد را احتمالا و فقط در نسخه واقعا نسل بعدی کنسول این شرکت مشاهده میکنیم. بنابراین، آیا این Switch Pro واقعی است که ماهها در مورد آن صحبت شده است؟ آیا هنوز روند ساختی برای Switch Pro وجود دارد یا باید به جای آن باید از لغاتی همچون Switch 2 یا Super Switch استفاده کنیم؟
در برههای از دنیای بازیهای ویدیویی هستیم که جزئیات گرافیکی، فناوریهای مربوط به آن و وضوح تصویر بالاتر به جزئی جدا نشدنی از بازیهای جدید و به روز این صنعت شدهاند. حال باید دید با توجه به شرایط پیش آمده و انتقادات صورت گرفته از جدیدترین کنسول شرکت نینتندو، سیاستها این شرکت برای آیندهی کنسولهای آن چه خواهد بود.
نظر شما در خصوص مدل OLED چیست؟ آیا این کنسول توجیه اقتصادی برای خرید دارد؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.