اخراج کارکنان استودیو‌های بازی‌سازی، برای مهاجران به معنای مسابقه‌ای جهنمی در برابر زمان است!

اخراج کارکنان استودیو‌های بازی‌سازی، برای مهاجران به معنای مسابقه‌ای جهنمی در برابر زمان است!

نوشته‌ی
avatar
2 سال و 9 ماه و 10 روز پیش

فهرست مطالب

زمانی که از دست‌دادن یک کار به معنای خروج از یک کشور است ...

روند اخراج‌کردن‌ها به صورت ناگهانی آغاز شد. یک روز "خوزه آبالوس" (Jose Abalos) در استودیو مشغول به کار برروی Disney Infinity 4 بود و روز دیگر اوضاع کاملا فرق داشت. وی در صحبت‌هایش با وبسایت The Verge می‌گوید: «این اتفاق چیزی بود که همه چیز را در سراشیبی قرار داد و تمامیِ حس امنیت را از بین برد. همه چیز تنها در یک روز، از این رو به آن رو شد.»

در ماه میِ سال 2016، شرکت Disney Interactive استودیویِ داخلی خود یعنی Avalanche Software را تعطیل کرد و در نتیجه نزدیک به 300 نفر از کار برکنار شدند. برای "آبالوس" علاوه بر بیکاری، مشکل دیگری نیز وجود داشت. وی با استفاده از یک ویزای H-1B1 (ویزایی غیر مهاجرتی که به شرکت‌های آمریکایی اجازه می‌دهد تا افراد را در زمینه‌هایی نظیر IT، مهندسی، حسابداری و غیره استخدام کند) مشغول به کار بود؛ برنامه‌ای محدود برای کارمندان اهل کشورهای سنگاپور و شیلی که سال به سال نیاز به تمدید مجدد دارد؛ و"آبالوس" تنها یک ماه تا تاریخ انقضای ویزا فاصله داشت.

برخلاف همکارانش، پس از آن تاریخ نه تنها وی مزایای بیکاری را دریافت نمی‌کرد، بلکه ویزای او نیز به زودی باطل شده و در نتیجه مجبور به ترک کشور می‌شد. زندگی او در چشم به هم‌زدنی از "هی، ما داریم روی بازی Infinity 4 کار می‌کنیم و وضعیت خوب است" به "اوه لعنت بهش، باید همین الان یک کار پیدا کنم." تغییر پیدا کرد.

هر ساله، توسعه‌دهندگانی به آمریکا مهاجرت کرده تا در زمینه توسعه‌ی بازی مشغول به کار شوند. برای برخی از افراد نظیر "آبالوس" که در شیلی بزرگ شده‌اند، آمریکا نسبت به کشور‌های خودشان فرصت بیشتری برای پیشرفت ارائه می‌دهد. براساس گزارش تاثیرِ مالی سازمان ESA (انجمن نرم‌افزار و سرگرمی) در سال 2020، صنعت بازی‌سازی آمریکا به صورت مستقیم از 143 هزار فرصت شغلی پشتیبانی می‌کند. این شغل‌ها توسط توسعه‌دهندگان بزرگی نظیر EA، Valve و Activision Blizzard در شهرهایی بزرگ و کوچک از جمله نیویورک، لوس‌آنجلس و سان‌فرانسیسکو فراهم می‌شوند.

با این وجود، صرف نظر از موقعیت مکانی، حفظ ‌‌کردن یک مسیر شغلیِ حرفه‌ای و موفق در توسعه بازی همیشه چالش‌برانگیز است. هر ساله، استودیو‌ها با تعدیل نیرویی اساسی مواجه می‌شوند که تاثیری مستقیم برروی زندگی کارمندان‌شان دارد. برای کارکنان مهاجر، مسئله پیچیده‌تر است؛ آن‌ها تنها یک کار را از دست نمی‌دهند، بلکه شاید مجبور به رهاکردن کامل زندگی‌های‌شان و ترک کشور شوند. ترس ناشی از این اتفاق در زمینه‌های مختلف شغلی رخنه کرده و سبب ایجاد محدودیت‌هایی در استخدام‌شدن و یا مقدار توانایی آن‌ها برای ایجاد اهرم‌فشار در افزایش حقوق، مزایا و دیگر چیزها می‌شود.

"آبالوس" در این مورد می‌گوید: «نگاه‌کردن به آگهی‌های شغلی از سر ناچاری و ناامیدی تبدیل به کار هر روزه‌ام شده بود. هرکسی من را استخدام می‌کرد، قبول می‌کردم.»

برای توسعه‌دهندگانی که از طریق ویزا وارد آمریکا شده‌اند، زمان مسئله‌ای به شدت مهم و حیاتی است. در اکتبر سال 2020، "جنیفر شیورل" (Jennifer Scheurle) بعد از کنسل‌شدن پروژه‌ای که برروی آن کار می‌کرد، به صورت ناگهانی بیکار شد. براساس ویزای O-1، که به افراد "با توانایی یا دستاورد‌های بسیار خوب" داده می‌شد، او تنها 60 روز برای انتقال ویزایش به یک شرکت دیگر یا ترک کشور فرصت داشت. او جست‌وجو برای کار را از همان روز شروع کرد. "شیورل" در این مورد به The Verge می‌گوید: «در صنعت بازی، استخدام‌شدن در بازه‌ی زمانی 2 تا 3 ماهه چیز معمولی نیست و بسیار سخت و نادر است.»

همچنین، بیمه‌ی درمانی او نیز تا 2 هفته‌ی دیگر باطل می‌شد!

«من دیگر نمی‌توانستم در جلسات روان‌شناسی شرکت کنم چون تحت پوشش بیمه نبودم، که بسیار سخت است؛ مخصوصا زمانی که در تلاش هستید تا راهی برای درست‌کردن زندگی خود پیدا کنید.»

پروژه‌ای که وی سال‌ها از روی علاقه و اشتیاق برروی آن کار می‌کرد، ناگهان از بین رفته و زندگی‌اش در یک بازه زمانی 60 روزه که به گفته‌ی "شیورل" اصلا کافی نیست،‌ تحت فشار قرار گرفته بود.

«شما هیچ زمانی برای پردازش و هضم اتفاقات رخ‌داده ندارید. اصلا فرصت ندارید که بفهمید این اتفاق برای زندگی شما به چه معنایی خواهد بود.»

این روند می‌تواند تا چند ماه طول بکشد، و معمولا هم همین اتفاق می‌افتد. کارفرمایان معمولا صبر کرده تا گروه گسترده‌ای از افراد درخواست دهند و سپس مراحل غربالگری و مصاحبه‌ را به صورت فشرده شروع می‌کنند. حتی امکان دارد که توسعه‌دهندگان از یک کاندید خواسته تا با تعداد زیادی از تیم‌های‌شان ملاقات کنند که همین می‌تواند باعث شود روند مصاحبه ساعت‌ها به طول بیانجامد. (قبل از همه‌گیری ویروس کرونا، امکان داشت فردی که پتانسیل استخدام‌شدن دارد تا 8 ساعت در محل استودیو حضور یابد؛ اما اکنون که تقریبا تمامیِ فعالان صنعت از راه دور کار می‌کنند، بیشتر روند به صورت آنلاین و ویدئو کنفرانس صورت می‌گیرد). روند طولانی‌مدت و چندساله‌ی توسعه‌ی بازی‌ها به این معناست که شرکت‌ها باید در رابطه با اینکه چه کسانی را به تیم‌شان اضافه می‌کنند،‌ نهایت دقت را به خرج دهند.

"شیورل" از دست‌دادن کنترل و اختبار زندگیِ خود را این‌گونه توصیف می‌کند:

«احساس می‌کردم که دیگر افسار زندگی‌ام در دستان خودم نیست. به جای اینکه بتوانم دقیقه‌ای به آینده فکر کنم ، مجبور بودم شرایط و تصمیمات دیکته‌شده توسط بازه‌ی زمانی و روند ویزای آمریکا را بپذیرم.»

حضور توسعه‌دهندگان مهاجر برای حفظ نیروی کاریِ متنوع و در نتیجه قوی بسیار مهم است. یکی از افراد مسئول استخدام در این مورد می‌گوید:

«اینکه به دنبال استعدادها، توانایی‌های فنی و خلاقیت‌های هنری‌ـی بسیار متفاوت نسبت به آنچه در آمریکا پیدا می‌شود باشیم، کاملا به نفع شرکت است. به صورت مستقیم نمی‌توان ارزیابی کرد که از دست‌دادن چنین استعدادهایی چه تاثیری برروی پروژه‌های در دست توسعه و آینده می‌گذارد، ولی قطعا متضرر می‌شویم.»

این مسئله تنها گریبان‌گیر توسعه‌دهندگان باتجربه نیست، بلکه توسعه‌دهندگان جوانی که بعد از دانشگاه به دنبال کار هستند نیز چنین مشکلی دارند. "راج" (Raj) در دوران دانشجویی به آمریکا مهاجرت کرده بود و از همه نظر در مسیر خوبی قرار داشت. بازیِ او نامزد دریافت جایزه‌ی دانشجویی شد و حتی مورد تحسین و پوشش سایت‌های خبری قرار گرفت. با چنین سابقه‌ای و برنامه‌ریزی برای عرضه بازی، وی امیدوار بود روند ویزا را جهت ماندن در آمریکا آغاز کند. اگرچه،‌ آرزوهای تیم او برای انتشار بازی از طریق Nintendo و تلاش برای تامین سرمایه مالی همه از بین رفتند.

اواخر ماه آپریل بود و ویزای "راج" قرار بود در ماه می به پایان برسد. او تازه نامزد کرده بود و به توصیه وکلایش قصد داشت به جای ترک کشور،‌ روند گرفتن اقامت دائم و شهروندی (گرین کارت) را آغاز کرده و سعی کند به صورت مشروط حتی پس از انقضای ویزایش در آمریکا بماند.

«ما تمامیِ کارهای‌مان را رها کردیم تا بتوانیم در 2 هفته‌ی باقی‌مانده این مورد را به سرانجام برسانیم.»

او و نامزدش به جای وقت‌گذاشتن برای برنامه‌ریزی و اجرای مراسم ازدواج، در حیاط پشتی خانواده‌ی همسرش مراسمی کوتاه برگزار کردند.

«ما مجبور بودیم در کوتاه‌ترین زمان ممکن همه را راضی کنیم و خب توانستیم به نحوی این کار را انجام داده و درخواست اقامت را در موعد مقرر ثبت کنیم؛ حال تنها کاری که از دستم بر‌می‌آمد،‌ صبرکردن بود.»

و همین اتفاق هم افتاد؛ "راج" به خاطر سیاست‌های ناشی از دولت ترامپ مجبور شد به جای 3 ماه، هفت ماه منتظر مشخص‌شدن نتیجه باشد. و در این مدت نمی‌توانست در هیچ‌جا استخدام شود. به او گفته شده بود که «تا جایِ ممکن داخل خانه بماند تا از ماموران سازمان مهاجرت دورتر باشد. وکلای من به شدت نگران بودند که من را اشتباها به یک اردوگاه مرزی منتقل کنند.»

آن زمان برای "راج" بسیار چالش‌برانگیز بود. وی رسما از ترس اخراج‌شدن از آمریکا در حبس خانگی قرار داشت.

«من در آن زمان چندین ماه بود که با ویزای باطل‌شده در خاک آمریکا قرار داشتم و خب می‌ترسیدیم هر بار که صدای در خانه بلند می‌شود، ماموران سازمان مهاجرت باشند. هیچ ایده‌ای نداشتم که این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت و یا اینکه چه زمانی پول‌هایم تمام می‌شود. می‌دانستم که از نظر روانی وضعیت خوبی ندارم ولی توانایی پرداخت‌ هزینه‌های روان‌شناس را نداشتم؛ و خب استفاده از بیمه و یا درخواست آن هم عملی نبود.»

بنابر سخنان یکی از افراد استخدام‌کننده به The Verge، این مشکل آنجایی تشدید می‌شود که توسعه‌دهندگانی که به آمریکا می‌آیند، باید از قبل تجربه و سابقه‌ کار حرفه‌ای و ارشد داشته باشند. صلاحیت‌های افراد برروی کاغذ و حتی ملیت آن‌ها به شدت برروی ویزاهایی که می‌توانند درخواست کنند،‌ تاثیر دارد. حتی برخی مجبورند پیشنهادهای کاری خوب را به دلیل این که شرکت نتوانسته مشکلات مرتبط با ویزا را برطرف کند،‌ رها کنند. 

کار قراردادی اکثرا برای توسعه‌دهندگانی که قادر به کار آمریکا نیستند، غیر قابل دسترس است. "شیورل" در این مورد می‌گوید:

«روندی به شدت سخت و غیرممکن که به خاطر آن بخش عظیمی از استعدادها را از دست می‌دهیم.»

توسعه‌دهندگانی که تجربه‌ی کمتری دارند، نمی‌توانند در موقعیت‌هایی که باعث می‌شود توانایی و مهارت لازم برای رسیدن به سطوح بالاتر را کسب کنند، مشغول به کار شوند.

این هم‌چنین سبب می‌شود توسعه‌دهندگان به خاطر پول بیشتر، به دنبال شرکت‌های کوچک‌تری که شاید به آن‌ها موقعیت‌هایی برای خلاقیت و شکوفایی دهند نرفته و بیشتر به فکر استخدام در استودیوها و شرکت‌های بزرگ باشند. چرا که گرفتن ویزا، تقریبا هر نوع ویزایی، نیاز به یک وکیل مهاجرت خوب و چند هزار دلار دارد؛ برخی ویزا‌ها نظیر H-1B بازه‌ی زمانی و قوانین بسیار محکم و سختی داشته و هیچ جایی برای خطا و اشتباه در آن‌ها وجود ندارد.

آبالوس می‌گوید: «در پایان روز، شرکت باید درخواستی برای ویزا ثبت کند و شرکت‌های کوچک‌تر نمی‌دانند که چگونه این روند را به درستی طی کنند. یک شرکت بزرگ نظیر Activision یا Ubisoft دپارتمان‌هایی خاص تنها برای سروکله‌زدن با این موارد دارند. یعنی تنها وظیفه‌ آن‌ها همین است. فشار بسیار زیاد و خسته‌کننده‌ای در این مسیر وجود دارد. زمان‌هایی فرا می‌رسید که با خود می‌گفتم چرا باز هم به تلاش‌کردن ادامه می‌دهم؟ بهتر نیست به فکر‌ جمع‌کردن وسایل و رفتن باشم؟»

"شیورل" نیز می‌گوید که این تجربه وی را به شک انداخت که آیا ارزش دارد در آینده باز هم به آمریکا بازگردد یا نه.

«من عاشق آمریکا و مردم آن هستم. فقط نمی‌خواهم دوباره این روند سخت و طاقت‌فرسا را تجربه کنم. می‌خواهم جایی باشم که مردم قدردان انسانیت بوده و مهاجرت از یک کشور به کشور دیگر را بدون سخت‌گیری قبول کنند.»

"آبالوس" توانست پس از مدتی کار پیدا کرده و در آمریکا بماند؛ در حالی که "شیورل" در شهر ونکوور استخدام شد. "راج" نیز امروز هم‌چنان در صنعت بازی مشغول به فعالیت است ولی آسیبِ روحی روانیِ ناشی از مشکلات اخذ ویزا هم‌چنان برروی او و زندگی‌اش تاثیرگذار هستند.

«هنوز گاهی اوقات یاد آن دوران افتاده و دچار حملات عصبی می‌شوم و خب اکنون دیگر نمی‌توانم همانند گذشته با محیط‌های پراسترس کنار بیایم.»

با تمامی این تفاسیر، تعداد زیادی از توسعه‌دهندگان در صحبت با The Verge اذعان داشتند که پرونده‌های آن‌ها به دلایلی اعم از نژاد، سطح تحصیلات یا سطح مالی به صورت ویژه و خاص بررسی شده‌اند. به نوعی آن‌ها بهترین سناریوی ممکن را تجربه‌ کرده‌اند؛ افرادی که توانسته‌‌اند به نوعی در آمریکا بمانند یا در جایی دیگر یک کار پردرآمد پیدا کنند.

"راج" نیز درمورد چیزی که به نظرش امتیاز ویژه‌ برایش بوده، می‌گوید:

«اگر مزیت‌ها و شرایط خاص نداشتم، هزار بار از کشور اخراج می‌شدم؛ چیزهایی نظیر جوایز کسب‌کرده از صنعت بازی، حمایت مالی از طرف خانواده و داشتن یک وکیل مهاجرت خوب.»

یک مصیبت و تجربه‌ی جهنمی که سرانجام پایانی مثبت و یک ازدواج داشته است.

«با توجه به چیزهایی که از دوستانم با تجارب یکسان شنیده‌ام، می‌توانم بگویم داستان‌هایی که به گوش کسی نمی‌رسند بسیار ترسناک‌تر و ناراحت‌کننده‌تر هستند.»

راج در پایان صحبت‌هایش را این گونه به پایان می‌برد:

«امیدوارم به اشتراک‌گذاشتن داستانم، داستانی که البته مشکلات در آن به نحوی حل شدند، به مردم دید بهتری برای درک و هم‌‌دردی با افرادی که در این روند موفق نشده‌اند،‌ بدهد.»

شایان ذکر است "راج" نام اصلیِ فرد مصاحبه‌شونده نبوده و اسمِ وی به دلیل پنهان‌ماندن هویت اصلی، تغییر پیدا کرده است.

نظر شما در این مورد چیست؟ لطفا دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید.

logo
امتیاز این مطلب: 3
امتیاز شما:
مقالات مرتبط
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.
محصولات مرتبط