بدون شک هوش مصنوعی پیشرفته میتواند تأثیر شگرفی بر بازیهای ویدئویی بگذارد و تحول عظیمی در این صنعت ارائه کند. در این مقاله قصد داریم نگاهی بیاندازیم به مقوله هوش مصنوعی و تأثیرگذاری آن بر بازیهای ویدئویی. با اگزوگیم همراه باشید.
اگر شما از طرفداران بازیهای ویدئویی بپرسید که ایدهآلشان از تکامل سرگرمیهای تعاملی در 10 یا 20 سال آینده چیست، آنها ممکن آن را بسیار مشابه نرمافزاری که در رُمان Ender's Game نوشته اسکات کارت وجود دارد توصیف کنند.
در این کتاب نویسنده یک نرمافزار شبیهساز نظامی پیشرفته را متصور شده که توسط یک هوش مصنوعی فوقالعاده پشتیبانی میشود. اسم نرمافزار مورد بحثThe Mind Game (بازی ذهن) است، همانطور که از اسم آن بر میآید این نرمافزار وظيفه بررسی و پایش وضعیت روانی افراد تازهکار از طریق شبیهسازی موقعیتهای حساس و غیرمنتظره برای آنان است.
این نرمافزار که در حقیقت یک بازی فوق پیشرفته است به بازیکنان امکان استفاده از همهی قدرتها و تواناییهای دنیای حقیقی را خواهد داد و از همه مهمتر این بازی بسیار پویا بوده و بسته به شرایط محیط شبیهسازی را تغییر میدهد. از همه اینها گذشته هوش مصنوعی پیشرفته به کار رفته در این بازی (The Mind Game) پا را فراتر گذاشته و با بررسی شرایط روحی و احساسی کاربر خود را تطبیق میدهد و با یادگیری رفتار کاربر تکامل پیدا میکند.
مهمترین و شاید ترسناکترین وجه این هوش مصنوعی خیالی آنجاست که میتواند با بررسی خاطرات کاربر دنیا و محیط شبیهسازی را کاملاً منطبق بر خصوصیات آن شخص طراحی و شبیهسازی کند.
بگذارید کمی از دنیای خیالی رُمان Ender's Game فاصله بگیریم و این نکته را نیز ناديده بگیریم که هوش مصنوعی مذکور در این رُمان توان جمله سازی نیز داشت و نیازی به استفاده از کلمات از پیش تعریف شده نداشت. هدف از طرح این موضوع و این رُمان این بود که نرمافزار خیالی کتاب را نقطه شروع مناسبی برای بحث هوش مصنوعی و بازیهای ویدئویی دانستیم.
چرا بازیها و هوش مصنوعی به کار رفته در خلق شخصیتهای مجازی، در حال حاضر حتی نزدیک به شخصیتهای هوشمند و باور پذیر نیستند؟ بازیسازان و توسعه دهندگان به چه ابزار یا فناوری نیاز دارند تا بتوانند هوش مصنوعی را طوری ترکیب کنند که ما شاهد دنیاهای شبیهسازی شده و باور پذیر شویم؟
اینها سؤالاتی است که محققان و بازیسازان به تازگی با آن مشغول دست و پنجه نرم کردن با آنها شدهاند، چرا که هماکنون به واسطه پیشرفت حاصله، بالأخره شاهد کاربرد هوش مصنوعی در فضایی خارج از آزمایشگاهها هستیم. پیشرفتهای حاصله در صنعت اتومبیلرانی و ماشینهای خودران بدون شک برگرفته از تحقیقات و سرمایهگذاری بر روی هوش مصنوعی خود آموز بوده است.
این هوش مصنوعی پیشرفته در دیگر زمینهها از جمله دید رایانهای و پردازش زبان طبیعی نیز دخیل بوده است، ولی متأسفانه در حال حاضر آنطور که باید و شاید وارد بازیهای ویدئویی تجاری نشده است. البته به جز نمونههای محدودی چونOpen Ai Dota 2 bot که بواسطه قوه خود آموزی هماکنون قادر به شکست دادن بازیکنان سطح حرفهای نیز هست.
اما این شرایط پایدار نمیماند و بالأخره روزی خواهد رسید که بازیسازان با استفاده از این ابزار که به آن هوش مصنوعی تراز اول میگویند، قادر به خلق دنیاهای پویا و به شدت درگیر کننده در بازیهای ویدئویی خواهند شد.
این هوش مصنوعی میتواند روند ساخت بازیها را تسریع بخشد و طبق بازخورد بازیکن دنیای شبیهسازی بازی را تطبیق دهد و شخصیتهای درون بازی را بسته به تعامل بازیکن، تکامل دهد. بدین ترتیب شخصیتهای بسیار باور پذیری را خلق خواهند شد. شاید این تعاریف در حال حاضر به نظر افسانه و رویا بیاید، اما این اتفاقات بسیار به واقعیت محتمل است و نزدیکتر از چیزی است که فکر میکنید.
برای اینکه بهتر متوجه شویم هوش مصنوعی چگونه میتواند در آینده نزدیک بیشتر در بازیهای ویدئویی تنیده شود، باید نگاهی به تاریخچه مشترک هر دو بیاندازیم. از همان سالهای اولیه پیدایش بازیهای ویدئویی، بازیسازان و طراحان سعی در نوشتن برنامهای داشتند که ضمن شبیهسازی رفتار انسانی برای شخصیتهای مجازی درون بازی، به طراحان در امر ساختن دنیای بازی نیز کمک کند تا نیاز نباشد که یک طراح از صفر تا صد محیط و دنیای بازی را طراحی کند.
از سادهترین هوش مصنوعی که وظیفه هدایت یک راکت پینگ پونگ (در بازی معروف Pong از نخستین بازیهای ویدئویی) را داشت تا روحهای حاضر در بازی مشهور Pac-Man، بازیسازان دهههای متمادی است که به جالبترین و خلاقانهترین شکل ممکن از هوش مصنوعی در بازیها استفاده میکنند و منجر به خلق دنیاهای منحصر به فرد با محیط پویا شدهاند.
شاید نقطه عطف پیشرفت هوش مصنوعی با ساخت کامپیوتری که شطرنج بازی میکند آغاز شد، کامپیوتری که توان رقابت با استاد بزرگ شطرنج را داشت!
با گذشت زمان بازیسازان بیشتر شیفته بکارگیری هوش مصنوعی در بازیها شدند. فقط کافی است به عنوان مثال نگاهی به غولآخر (Boss) نسخه اولیه بازی ماریو (قارچخور خودمان) بیاندازید و حرکات آن را در نظر بگیرید، حال آن را با غولآخرهای بازی Dark Souls 3 مقایسه کنید که از چه الگوی رفتاری پیچیدهای برخوردارند، خواهید دید که پیشرفت حاصله شگفتانگیز است.
چیزی که غولآخرهای بازی Dark Souls را سخت و طاقت فرسا میکند، سرعت و دقت بیرحمانهی آنهاست و اینکه طوری برنامهریزی شدهاند که خطاهای رایج بازیکنان را پیشبینی کنند. با این حال هنوز هم الگوی رفتاری بیشتر دشمنان بازی قابل پیشبینی است و به راحتی حتی توسط یک بازیکن معمولی هم بخاطر سپرده میشوند. تنها استثنا در برتری هوش مصنوعی (در حوزه بازیهای ویدئویی) را میتوان در بازیهای شطرنج دانست که هوش مصنوعی میتواند با قدرت قابل ملاحظه برتری خود را در بازی تحمیل کند.
در حال حاضر پیشرفتهایی در زمینه طراحی بازی توسط هوش مصنوعی صورت گرفته است. به عنوان مثال میتوان به بازی No Man's Sky اشاره کرده که از تعداد زیادی دنیای طراحی شده توسط هوش مصنوعی یا موتور بازیسازی تشکیل شدهاند. یا بازی Dead Cell که از طراحی مشابه ولی سادهتر برخوردار است.
با این حال هنوز هم این بازیها از یک پایگاه داده اولیه و برنامه مشخص بهره میبرند که محیطهای طراحی شده در آنها بعد از مدتی تکراری و مشابه میشود، دلیل آن هم عدم کنترل کافی برای هوش مصنوعی است.
برای حسن ختام و پایان بندی مقاله به صحبتهای آقای یولین تاگلیوس Julian Togelius پروفسور علوم رایانه و مهندسی در دانشگاه نیویورک اشاره خواهیم کرد.
پروفسور تاگلیوس معتقد است دادن ابتکار عمل به هوش مصنوعی میتواند مفهوم بازیهای ویدئویی را دگرگون کند. ساختن یک هوش مصنوعی که بتواند طراح اصلی بازی باشد یک چیز شگفت انگیز است. خیلی از بازیسازان این رویا را دارند که نوعی هوش مصنوعی خلق کنند که نه تنها به بازی شما کمک کند بلکه آن را نیز طوری تطبیق دهد که مناسب بازیکن باشد. در اینباره تاگلیوس میگوید: "میتوان گفت که در صورت تحقق این رویا، هوش مصنوعی با کاربر بازی میکند و بالعکس، یعنی یک تعامل دو سویه"
شاید هیجانانگیزترین بخش این ماجرا این باشد که هوش مصنوعی علاوه بر طراحی دنيای بازی، بتواند دنیای پیوسته در حال تغییر و تکاملی را ایجاد کند که هيچگاه تکراری و قدیمی نشود.
وقتی شما به اولین باری که بازی مورد علاقهتان را تجربه کردید فکر میکنید، شما آن تجربه و احساس منحصر به فرد را که این بازی برایتان ویژه کرده است را دگربار تجربه نخواهید کرد. هیچ جایگزینی برای آن احساس نخواهید یافت. شما میتوانید به عنوان یک بازیکن حرفهای به آن بازی برگردید ولی نمیتوانید به عنوان یک تازهکار به آن بازگردید، که آن حس به خصوص را دوباره تجربه کنید. چرا که بازی آن حس تازگی را برایتان در پی نخواهد داشت.
اما وقتی شما برای طراحی بازی از یک هوش مصنوعی خود آگاه استفاده کنید که کارها را خودکار انجام دهد، شما میتوانید آن احساس منحصر به فرد را بارها تجربه کنید، چرا که بازی خود را دائماً تغییر میدهد و تکامل مییابد. بدین طریق بازی همیشه حس تازگی خود را حفظ خواهد کرد. این موضوع فقط به خلق سبک جدیدی از بازیها ختم نمیشود، بلکه به کلی مفهوم جدیدی به بازی خواهد بخشید، یک مفهوم کاملاً جدید و بکر که شگفتانگیز خواهد بود.
دیدگاه شما درباره مفهوم هوش مصنوعی و تأثیرگذاری آن بر بازیهای ویدئویی چیست؟ آیا با تکامل هر چه بیشتر این بخش موافق هستید؟ یا به همین مقدار که امروزه در بازیها مورد استفاده است راضی میشوید؟ نظر و دیدگاه خود را با من در میان بگذارید.
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.