بازیهای Dead Rising در زمان عرضهشان و حتی تاکنون، تجربه منحصر به فردی از ژانر پرتکرار اکشن و زامبی ارائه دادهاند؛ با این ایده که بازی شما را در محیطهایی با صدها و حتی هزاران زامبی قرار داده و به شما اجازه میدهد تا برای مقابله با زامبیها از هر وسیلهای به عنوان سلاح استفاده کنید. با وجود گذشت این همه سال و عرضه بسیاری از بازیهای زامبی محور، هنوز هیچ بازی نتوانسته تجربه و حس آزادی عمل مشابه با بازیهای Dead Rising ارائه دهد. اما چه بر سر این فرنچایز خاص و شناختهشده آمده که حدود 6 سال است که هیچ خبری در رابطه با آن نشنیدهایم؟
عنوان Dead Rising 1 یک بازی بزرگ با حجم زیادی از محتوا، داستانی جذاب و گیمپلی منحصر به فرد است. در این بازی شما در نقش "فرانک وِست" (Frank West) هستید، روزنامهنگاری که شایعات شیوع بیماری عجیبی در شهر "ویلامت کلرادو" (Willamette Colorado) را شنیده و تصمیم گرفته تا حقیت را با چشمان خودش ببیند. فرانک با دوربین حرفهایش، فقط 3 روز فرصت دارد تا حقیقت پشت پردۀ شیوع این بیماری را کشف کند و آنچه را که دولت از مردم پنهان کرده است برای بقیه جهان بازگو کند.
فرانک وست به مرکز خرید ویلامت میرسد، جایی که تعدادی از بازماندگان توانستهاند به آن پناه ببرند؛ تا اینکه یکی از بازماندگان بخاطر نجات سگش، در را به سوی گلهای از زامبیها باز میکند. سپس فرانک و بازماندههای باقیمانده به اتاق امنی پناه میبرند؛ جایی که میتوانید بازی را ذخیره کرده، استراحت کنید و هر بازماندهای را که در طی ماجراجوییهای خود پیدا میکنید به آنجا بیاورید.
البته در زمان عرضهاش، تایمر محدود 3 روزۀ Dead Rising مورد پسند بعضیها نبود. اگرچه برخی بر این باور بودند که چنین تایمرهایی منحصر به فرد هستند و تاثیر آن بر روی پایانهای بازی بسیار جالب میباشد، اما برخی دیگر به آن به عنوان یک محدودیت نگاه میکردند، چرا که نمیتوانستند وقتشان را سر کارهای متفرقهی دیگر هدر دهند. اما در کل، این تایمر بازی بسیار متعادلانه عمل میکرد، به طوری که وقت کافی برای کمی گشت و گذار را میداد، و در عین حال تجربه بازی را خیلی پر تنش میکرد. با تمام شدن تایمر مربوط به یکی از ماموریتهای اصلی بازی، باقی داستان اصلی بازی را نیز از دست میدادید و بسته به ماموریتی که از دست دادهاید، یکی از 6 پایان بازی را دریافت میکردید.
اما این اتفاق همیشه موجب پایان خود بازی نمیشد، بلکه شما هنوز هم میتوانستید درون مرکز خرید کاوش کنید، بازماندگان را نجات دهید، با دیوانهها مبارزه کنید و XP کسب کنید تا برای تلاش مجدد خود در بازی بعدی آماده شوید. به گفتۀ توسعه دهندگان، این ویژگی بازی به طور عمدی نگه داشته شد تا شما مجبور شوید برای به دست آوردن تجربه کامل Dead Rising، چندین بار بازی را تجربه کنید.
فرنچایز Dead Rising تا به امروز هم در آزادی عملی که به بازیکن میدهد، بسیار منحصر به فرد است. شما میتوانید به درون تقریباً تمامی مغازههای مرکز خرید بروید و از هر کالا یا وسایلی که در آنجا پیدا میکنید، به عنوان سلاح در مقابل زامبیها استفاده کنید. شما میتوانید چوب لباسی بوتیکها را به کله یک زامبی فرو کنید، سیدیهای موسیقی را به طرف زامبیها پرتاب کنید، کلاههای مزحکی بر سر زامبیها بگذارید و صدها چیز دیگری که فکرش را بکنید. فرانک همچنین میتوانست با دوربین خود عکس بگیرد و بسته به نوع عکستان، میتوانستید XP زیادی در لحظات خاصی کسب کنید. واقعاً چنین تجربه گیمپلی زامبی کامل و همهجانبهای را نمیتوان در هر اثری یافت کرد.
به دنبال موفقیت اولین بازی سری که یک عنوان انحصاری Xbox 360 بود، کپکام تصمیم گرفت Dead Rising 2 را اینبار برای پلتفرمهای PC، PS3 و Xbox 360 با گیمپلی بهبود یافته، زامبیهای بیشتر و محیطی بسیار بزرگتر منتشر کند. بازی Dead Rising 2 اینبار کرکتر "چاک گرین" (Chuck Greene) را به عنوان شخصیت اصلی بازی معرفی کرد. در حالی که او به اندازه فرانک وست قدیمی دوست داشتنی نبود، داستان غمانگیز و قابل درکی داشت که سازندگان همچنان توانستند در کنار لحظات ترسناک، آن را با طنز و درام ترکیب کرده و طرفداران بازی قبل را راضی نگه دارند.
داستان بازی Dead Rising 2 چند سال پس از بازی اول اتفاق میافتد، که دولت توانسته ویروس زامبی را کنترل کند و افراد آلوده باید هر 24 ساعت یکبار داروی Zombrex مصرف کنند تا از تبدیل شدن آنها جلوگیری شود. "کیتی" (Katey)، دختر کوچک چاک گرین به این ویروس آلوده است و باید هر روز دوز Zombrex خود را دریافت کند. در طول شیوع بیماری و حمله زامبیها، یافتن Zombrex سختتر شده است و Cure، سازمان حفاظت از زامبیها، به آزاد کردن زامبیها و شروع یک فاجعه دیگر مظنون است. اما همانطور که بیشتر داستان را ادامه میدهید، متوجه خواهید شد که همه چیز آنطور که به نظر میرسد نیست.
با معرفی پول در Dead Rising 2، شما میتوانید Zombrex را از یک فروشگاه غارتگر بخرید، یا آن را در جهان جستجو کنید و حتی آن را از مردم بگیرید. در این بازی هم محدودیت زمانی، سیستم بازماندگان و افراد دیوانه وجود دارند، اما چاک توانایی متفاوتی با فرانک دارد و میتواند وسایل را باهم ترکیب کند تا سلاحهای مسخره ولی جالبی بسازد.
استودیوی Capcom Vancouver، که در زمان ساخت Dead Rising 2 با نام Blue Castle شناخته میشد، توانسته بود دنبالهای خارقالعاده از پایه خلق کند که مورد استقبال گیمرها و منتقدین قرار گرفت. بسیاری از ویژگیهای بازی اول، مانند نجات بازماندگان و افزایش قابل توجه تعداد زامبیها هنوز هم بینظیر بودند. همچنین دو DLC برای بازی منتشر شد، یکی برای ارائه پیشدرآمدی بر بازی دوم که شامل مقدمهای کوتاه میشد و دیگری یک DLC در نقش فرانک وست بود و چند چپتر با نام Case West را به بازی اضافه میکرد که در آن شما بررسی میکنید که چه کسی زامبیها را آزاد کرده و باعث جهش آنها میشود. در نهایت، یک اسپینآف (بازی فرعی) با نام Dead Rising 2 Off The Record منتشر شد. داستان این بازی یک بازنگری مجدد بر داستان Dead Rising 2 بود، که اگر فرانک وست ستاره اصلی ماجرای این بازی میبود چه میشد.
گفته میشد که کپکام در طول توسعه Dead Rising 2، دستور یک نسخه Director’s Cut را صادر کرده بود که بعداً به Off The Record تبدیل شد. این اسپینآف هم بازخورد خیلی خوبی دریافت کرد، اما برای مردم سوال بود که چرا آن را در قالب یک DLC به بازی اصلی اضافه نکردند. بازگشت فرانک بسیار عالی بود، اما از نظر طرفداران، این بازی تغییرات زیادی به عنوان یک بازی جداگانه ارائه نمیداد. با این حال، حضور شخصیت دوست داشتنی فرانک وست در یک بازی جداگانه چیز بدی نبود (البته در این بازی!).
سپس کنسول Xbox One عرضه شد و در حالی که کپکام میخواست بازی سوم را بر روی کنسولهای نسل هفتم ادامه دهد، اما بازی آنقدر بزرگ بود که محدودیت سخت افزاری کنسولها کارها را دشوار میکرد. بنابراین تیم توسعه دهنده همه چیز را ارتقا دادند و بار دیگر این بازی به یک انحصاری پلتفرم Xbox تبدیل شد. اما خوشبختانه، اینبار Dead Rising 3 یک سال پس از عرضهاش بر روی Xbox، روی PC نیز منتشر شد. در این بازی، بازیکنان در سال 2021 کنترل یک مکانیک به نام "نیک راموس" (Nick Ramos) را در دست میگیرند و اینبار جهان بازی یک شهر کاملاً باز با محیطهای سربستهی مختلفی را شامل میشود.
یکی از شخصیتهای قدیمی این سری، "ایزابلا" (Isabella)، به نیک میگوید که روی او و برخی دیگر، از زمان کودکیشان آزمایشاتی انجام شده و از میان آنها فقط او به ویروس مصون است؛ بطوری که پس از گاز گرفته شدن، محل زخم نیک به سرعت ترمیم میشود. در طی این بازی، نیک باید ارتش را از کشتار مردم بیگناه باز دارد و مجدداَ مانند بازیهای قبل، بررسی کند که چه کسی مسئول شیوع ویروس در این بازی است. Dead Rising 3 اینبار لحن جدیتر و تیرهتری داشت. اگرچه همچنان طنز بازی حفظ شده بود، اما کپکام میخواست این فرنچایز به مرور به بلوغ برسد. شما هنوز هم میتوانستید با کشتن زامبیها به روشهای عجیب بخندید، اما اتمسفر بازی به شکلی بود که آن حس کمدی قدیم را القا نمیکرد.
کشتن زامبیها در این بازی دیگر به بینظیری قبل نبود، تعداد وسایل درون مغازهها محدودتر به نظر میرسید و به طور خلاصه، این بازی به خوبی بازیهای قبل نبود. محتویات بازی همچنان زیاد بودند و فناوری جدید جهانش را فوقالعاده بزرگتر کرده بود، اما انگار این بازی از آن حس خوبش فاصله گرفته بود. Dead Rising 3 به هیچوجه بازی بدی نبود، اما در مقایسه با بازیهای کلاسیکش نتوانست تجربهای به یادماندنی ارائه دهد.
بازی Dead Rising 3 هنوز هم با تایمر خود، نوعی حس فوریت را ایجاد میکرد، داستانش جالب بود و در این بازی میتوانستید در هر لحظه سلاحها و حتی ماشینها را با هم ترکیب کنید و سلاحی عجیب و غریب بسازید. این قابلیتهای جدید خوب بودند، اما این دفعه سلاحهای ترکیبی در مقایسه با اشیائ معمولی به قدری عجیب و قدرتمند بودند که دیگر نیازی به استفاده از اجسام محیطتان نداشتید. برخی از مردم این تغییر را دوست داشتند، زیرا سری را مدرنتر میکرد و از شر برخی از سیستمهای مزاحم عناوین قبلی خلاص شد، اما همان سیستمهای قدیمی بودند که بازیهای قبلی را بسیار خاص و دوست داشتنی میکردند.
در آخر میرسیم به اثری که میشود گفت این فرنچایز را نابود کرد. در Dead Rising 4، فرانک وست برگشت، شخصیتش از پایه بازسازی شد و صداپیشۀ جدیدی داشت. خبر تعویض صدای فرانک، حتی قبل از عرضهی بازی، طرفداران را نسبت به بازی ناراحت و بیعلاقه کرد. در Dead Rising 4 شما مجدداً به ویلامت بازمیگردید و باید زامبیهایی که دوباره ظاهر شدهاند را بکشید و دوباره مسئول این اتفاق را پیدا کنید.
خبرهایی از توسعه Dead Rising 4 وجود دارند که باعث میشوند آدم فکر کند افرادی که این بازی را توسعه دادند، هیچ ایدهای در مورد سری Dead Rising و هسته اصلی گیمپلی آن نداشتند. استودیوی کپکام ژاپن و تصمیمگیرندگان این شرکت، تا قبل از Dead Rising 4 پروژههای متعددی را از Capcom Vancouver لغو کردند (که روی اکثر آنها بدون اجازه و با بودجه کپکام ژاپن کار شده بود) و به همین خاطر، بودجه کمی برای توسعه Dead Rising 4 باقی ماند که موجب شکست هرچه بیشتر این عنوان شد.
در این بازی، سیستم تایمر نمادین فرنچایز حذف شده بود، برای نجات بازماندگان فقط کافی بود چند زامبی را بکشید تا خودشان فرار کنند، افراد دیوانهی بازی که تا قبل هرکدامشان داستان داشتند با یکسری دشمنان سادهای با خون بیشتر جایگزین شدند. بازی همچنین هیچ صحنهی عجیب یا طنزآمیزی نداشت و به طور خلاصه این بازی شبیه به هر چیزی بود بجز یک دنبالهی Dead Rising.
دیگر وسایل عادی درون مغازهها وجود نداشتند که بخواهید بعنوان سلاح استفاده کنید، در عوض اکنون لباسهای مکانیکی و سلاحهای جادویی جایگزین آنها شده بودند و به کلی هر جذابیتی که عناوین قبلی ارائه میکردند از بین رفته بود. مدیر پروژه Dead Rising 4 قبل از عرضه بازی گفته بود که این بازی را برای طرفداران ساخته است و آنها را به دوران خوب بازیهای قبل برمیگرداند... اما اکنون این جمله شبیه به نوعی شوخی تلخ است!
به گفته آنها، هنگام تست بازی، همه طرفداران خواستهاند که تایمر نمادین سری بهتر است حذف شود، نمیدانم این به ظاهر طرفداران چرا راجع به بقیه ضعفهای بازی نظر سازندهای ندادند! البته یکی از دلایل اصلی شکست این بازی، میتواند بخاطر توسعۀ کوتاه یک سال و نیمیاش و خروج 40 درصد از کارکنان به دلیل مدیریت فاجعهبار و درگیریهای داخلی با سایر شرکتهای کپکام باشد.
بسیاری از توسعه دهندگان اصلی Dead Rising به دلیل حذف چیزهایی که این بازیها را خاص میکرد، استودیو را ترک کردند. در نهایت، چند سال بعد از عرضه این بازی، استودیوی Capcom Vancouver که زمانی جزو توسعهدهندگان بزرگ صنعت به شمار میرفت، تعطیل شد و به نظر میرسد که شاید آینده Dead Rising هم با تعطیلی آنها به خاک سپرده شد.
این واقعاً داستان غمانگیزی است، آینده کسانی که برای مدت طولانی پر از اشتیاق و خلاقیت بودند، بخاطر مشکلی که با Dead Rising 4 پیش آمد، توسعه سریع و مدیریت نادرست، مسیر دیگری گرفت. شاید یکی از دلایل اصلی شکست این استودیو و فرنچایز، این بود که میخواستند با هر عنوان تغییرات بزرگی را در بازیهای خود اعمال کنند، بدون اینکه تاثیر و اهمیت این تغییرات را در نظر بگیرند.
خود کپکام نیز برای مدتی در جهت نادرستی پیش میرفت، اما خوشبختانه اخیراً به نظر میرسد که بسیار با برنامهتر کار میکند و وقت بیشتری را صرف عناوین خود میکنند. با موفقیت ریمیکها و بازیهای اخیر Resident Evil، این سری نیز پس از عناوینی مانند Resident Evil 6، Operation Raccoon City و Umbrella Corp، توانست این فرنچایز را به مسیر اصلی مورد پسندطرفداران بازگرداند. Devil May Cry 5 هم پس از سالها انتظار آمد و به شکوه سابق خود بازگشت و امیدوارم در آینده Dead Rising هم بتواند آن جذابیت، شادی و هسته اصلی گیمپلی خود را بازگرداند و موفقیت 16 سال پیش خود را تکرار کند.
حتی اگر اکنون نسخه ریمستر بازیهای Dead Rising را روی PS4، Xbox One و PC تجربه کنید، میبینید که این بازیها هنوز هم لذتبخش هستند و منحصر به فردی خود را حفظ کردهاند. استودیوی Blue Castle یا همان Capcom Vancouver، در توسعه Dead Rising 2 کار باورنکردنی انجام داد اما متأسفانه از یک جایی به بعد مسیر نادرستی را پیش گرفت. امیدوارم کپکام سری Dead Rising را بازگرداند و با دقت بررسی کند که چه چیزی باعث موفقیت بازیهای قبلی شده بود و عنوان جدیدی بر پایه همانها توسعه دهد.
به نظر میرسد بسیاری از مردم فکر میکنند بازیهای زامبی محور دیگر قدیمی شدهاند اما این موضوع حقیقت ندارد، چرا که فرصتهای این ژانر بیانتها هستند و بازیهای کلاسیک این سری نمونههای خوبی در زمینه این موضوع میباشند. اکنون سوالی که مد نظر همه است، این است که آیا بازی دیگری از این سری خواهیم دید؟ در جواب باید گفت که در واقع Dead Rising 5 در سال 2018 معرفی شد!
استودیوی Capcom Vancouver ظاهراً در حال توسعه بازی پنجم از این سری بود و حتی شایعاتی مبنی بر اینکه شخصیت اصلی دوباره چاک گرین خواهد بود وجود داشت. بازی روی موتور Unreal Engine 4 توسعه یافته بود که اگرچه با جهانهای باز بزرگ مشکل داشت، اما آنها میخواستند یک دنیای خطی کوچکتر مانند چند بازی اول داشته باشند؛ با هزاران زامبی روی صفحه، اما محدودیتهای UE4 چالش زیادی را ارائه میکرد. گفته میشود که Capcom Vancouver میخواست یک سیستم RPG مشابه با تقویت آیتمها، تلهها و هزاران چیز دیگر را برای بازی طراحی کند.
همچنین شایعه شده بود که بازیکنان به لطف Unreal Engine 4 میتوانستند هر آیتمی را که پیدا میکنند با هم ترکیب کرده و موتور بازی به صورت خودکار و طبیعی آنها را با هم ترکیب کرده و سلاحهای شگفتانگیزی را ایجاد کند. این بار چاک گرین به همراه دخترش در مکزیک حضور داشتند، در تلاش اینکه بتوانند Zombrex پیدا کنند، اما کارتل مکزیکی این دارو را جمعآوری کرده بود و برای دریافت آن چاک گرین را مجبور به انجام ماموریتهایی در سراسر جهان نیمهباز میکردند تا او بتواند بار دیگر برای کیتی Zombrex تهیه کند.
در Dead Rising 5 قرار بود بازیکنان هم در نقش چاک و هم در نقش دخترش کیتی بازی کنند. چاک جنگجوی سرسختی بود و کیتی قدرتهایی داشت که میتوانست با آنها زامبیها را کنترل کند. متأسفانه هرگز جزئیات بیشتری در مورد هیچ یک از این قابلیتها آشکار نشد، چراکه طراح اصلی بازی در نهایت پروژه را ترک کرد و یک پروژه دیگر با مشکل اساسی مواجه شد. البته اینبار کپکام ژاپن طراحی این بازی را تایید کرده بود، توسعه دهندگان به راحتی کار خود را میکردند و در مراحل اولیه به نظر میرسید که بالاخره این پروژه میتواند پایانی موفقیتآمیز داشته باشد.
یکی از کارمندان سابق شرکت یوبیسافت مسئولیت طراحی را بر عهده گرفت و سپس سیستم ترکیب آیتمها سادهسازی شد تا بازیکنان بهراحتی آیتمهای لازم را بسازند و نیازی به پیدا کردن آنها بصورت تصادفی نباشد. یکی دیگر از موارد دیگری که با این مدیریت جدید به بازی اضافه شد، بالا رفتن از اجسام و محیط بود که افراد تیم توسعه را نسبت به مسیر پیش روی پروژه نگران کرد. برخی با این ایده که بازی کمی شبیه به Assassins Creed شود مشکلی نداشتند، اما برخی دیگر نمیخواستند که در این بازی شما بتوانید آزادانه از دست زامبیها فرار کنید.
در نهایت، بازی دوباره با تغییرات وسیعی روبرو شد، تغییر مسیر مجدد پروژه توسعه دهندگان را خسته کرد و از آنجایی که آنها تجربه زیادی در کار با Unreal Engine 4 را نداشتند، با چالشهای خستهکننده بسیار دشواری روبرو شده بودند. کارگردانان بازی نمونههایی از مکانیکهای Uncharted 4، Batman Arkham Knight و حتی GTA 5 را برای این بازی میخواستند و توسعهدهندگان به دلیل تفاوت کامل آنها با ساختار Dead Rising و همچنین عدم نیاز به استفاده از موتورهای جداگانه، عصبانی و سردرگم بودند.
حتی در یک نقطه از توسعه، Dead Rising 5 به یک بازی اکشن Souls-like با ویژگی قفل دوربین و مبارزه با سیستم استقامت تبدیل شد. این آشفتگی مطلق و فاصلهگیری از هسته اصلی Dead Rising سرانجام منجر به مرگ بازی شد. کپکام ژاپن از مدیریت شعبه ونکوور راضی نبود، آنها احساس نمیکردند که ادامه همکاریشان از نظر مالی مقرونبهصرفه است و پروژههایی که روی آن کار میکردند خیلی دور از عناصر Dead Rising بود. در نهایت، این موضوع باعث ایجاد مشکلات زیادی درون استودیو شد که منجر به تعطیلی و پایان کار استودیوی Capcom Vancouver شد.
در حالی که Dead Rising 5 کاملاً مسیرش را گم کرده بود، من و بسیاری از طرفداران دیگر این فرنچایز هنوز هم بیصبرانه منتظر بازگشت Dead Rising هستیم، اما فکر نمیکنم به این زودیها چنین اتفاقی بیوفتد. توسعه دهندگان آن باید به مسیر سادهتر فرنچایز بازگردند، دیگر سراغ سیستمهای علمی-تخیلی مانند لباسهای رباتیک نروند و در عوض از تایمر، پایانهای متنوع و جذابیت فوقالعادهای که در آن بازیها وجود داشت، با گیمپلی زامبیکشی بدون محدودیت و داستانی مناسب، به درستی در بازی جدید Dead Rising استفاده کنند.
مشکل اصلی زمانی شروع شد که توسعه دهندگان Dead Rising مسیرهای کاملاً متفاوتی را امتحان کردند و سپس عناصر اصلی فرنچایز را به فراموشی سپردند. تنها کاری که آنها باید انجام دهند این است که به بازیهای کلاسیک خوب نگاه کنند و از آنها به عنوان پایه بازی جدید استفاده کنند. ریمسترها بسیار سرگرم کننده بودند و دیدن بازگشت آنها به پلتفرمهای نسل هشتم فوق العاده بود، فقط ایکاش میتوانستند دوباره چنین تجربهای را تولید کنند. امروزه بازیهای جهانباز زیادی وجود دارند که جهان آنها چیز خاصی برای ارائه ندارد، اما کپکام میتوان با بازگشتی شکوهمندانه دنیایی مملو از زامبی و پر از محتوای سرگرم کننده بسازد.
در حال حاضر تنها چیزی که میدانیم، این است که خوشبختانه کپکام هنوز Dead Rising را فراموش نکرده است و به گفته آنها "Dead Rising یکی از فرنچایزهای اصلی این شرکت محسوب میشود"، اما احتمالاً تا زمانی که یک تیم مشتاق به ساخت نسخه جدیدی از این بازی پیدا شود، باید منتظر بمانیم. امیدوارم تا آن زمان فاصله خیلی طولانی نداشته باشیم.
منبع: NerdyBirdGames
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.