با توجه به لیکهای اخیری که در اینترنت پخش شدهاند، به نظر میرسد که شرکت «کونامی» (Konami) در صدد بازگرداندن ما به دنیای Silent Hill میباشد. طبق لیکها، به نظر میرسد که قرار است ریمیک Silent Hill 2، که عموماً به عنوان بهترین بازی سری شناخته میشود، ساخته شود؛ به همراه یک عنوان جدید دیگری از شرکت Annapurna. با این حال، مهم نیست که این لیکها چقدر حقیقت دارند، چون من صادقانه معتقدم که این فرنچایز را باید به حال خود رها کرد.
بگذارید کمی به سال 1996 برگردیم، سالی که توسعه اولین Silent Hill آغاز شد. تیم سازنده بازی، Team Silent، متشکل از کارمندانی بود که همه پروژههایشان تا آن لحظه با شکست مواجه شده بودند و واقعاً در هیچ تیم خاصی در کونامی نمیگنجید. اساساً، این آخرین تلاش این توسعه دهندگان بود و مشخصاً توانستند سر بلند از آن بیرون بیایند.
مشکل این است که موفقیت اولین بازی از این سری، حاصل شرایط متعددی در زمان عرضهاش بود. اگرچه این موفقیت در دنبالههای بعدیای که توسط Team Silent توسعه یافتند هم تکرار شدند، اما میزان بازخورد آنها به هیچ وجه ثابت نبود. بهویژه با توجه به اینکه برای هر بازی، مدیران تیم تغییر میکردند، به طوری که خالق سری، "کیچیرو تویوما" Keiichiro Toyama، که اکنون روی بازی Slitterhead کار میکند، فقط در توسعه بازی اول نقش داشته است! تنها شخص تاثیرگذاری که روی هر چهار بازی Team Silent کار کرد، آهنگساز بازیها، "آکیرا یامائوکا" (Akira Yamaoka) بود.
از همین رو، هر بازی تا حدودی محصول زمان خود بود، به شکلی که چهار بازی اول، که تنها بازیهایی بودند که توسط Team Silent ساخته شدند، هر کدام مضمون منحصر به فرد خودشان را ارائه میکردند.
نسخه اول Silent Hill، بدون مه غلیظی که محیط رندر نشدۀ فاصله کمی دورتر را پنهان میکرد، نمیتوانست وجود داشته باشد. داستان سرایی Silent Hill 2 آنقدر ظریف و پیچیده است که حتی بسیاری از بازیهای امروزی نمیتوانند ذرهای از آن تقلید کنند. بازی سوم توانست داستانسرایی محدود بازی اول را گسترش دهد. و چهارمی به کلی از مسیر خارج شد و نشان داد که تیم توسعه دهنده تا چه اندازه میتواند دامنه دنیای Silent Hill را گسترش دهد.
و با وجود وضعیت فعلی صنعت گیمینگ، فکر نمیکنم که یک ریمیک یا دنبالهای جدید بتواند هر یک از این جذابیتها و اسرارآمیز بودن بازیهای قدیمی را دوباره به طور موثر تکرار کند. چرا که بازیهای ویدیویی در زمان گذشته آزادی هنری بیشتری داشتند.
یک بازی مانند LSD: Dream Emulator با همه طراحیهای ناهنجارش، مطمئناً میتواند در سایتی مانند itch.io وجود داشته باشد، اما بعید میدانم که بتوان آن را بر روی یک کنسول بزرگ مانند PlayStation منتشر کرد. Silent Hill هم خالی از لحظات فوق العاده عجیب نیست. آیا واقعاً چیز دیگری میتواند به اندازه Dog Ending بازی دوم مضحک و عجیب باشد؟
منظورم این نیست که Dog Ending انقلابی در داستان سرایی گیمینگ بوده، در واقع در مقایسه با موجودات و اتفاقات عجیبی که داخل بازی میافتد، این اندینگ خیلی شوکه آور نبود. اما عجیبترین چیز در مورد این اندیگ، تصور این است که توسعه دهندگان چقدر از وقت اضافی خود را صرف ساخت آن کردند.
اما چیزی که بیشتر از همه ناراحتم میکند، این است که دیگر چنین چیزی در بازیهای امروز وجود ندارد و برای دیدن آنها فقط مجبوریم به بازیهای گذشته برگردیم. اکنون شرکتها همه به دنبال ریبوت، ریمیک و ریمستر هستند و حق هم دارند، چون پولآوری آنها تقریباً تصمین شده است.
با این حال، شاید بشود ریمیک اولین نسخهی Silent Hill را توجیه کرد. چرا که بازی اول، داستان زیادی برای تعریف کردن نداشت، حتی در ارائه جزئیات هم خیلی ضعیف عمل کرد تا جایی که ممکن است بازیکن تا آخر بازی احساس کند هنوز اتفاق خاصی نیوفتاده است. اما بازی دوم؟ Silent Hill 2 از نظر بسیاری از طرفداران بهترین بازی این فرنچایز است. پس چرا نیاز بود که دوباره ساخته شود؟
اگرچه کنترلهای گیمپلی بازی کمی قدیمی و نامناسب هستند، اما لیکها نشان میدهند که ریمیک بازی اندینگهای جدیدی نیز خواهد داشت که واقعاً خبر خوشی نیست. چرا که داستان سرایی Silent Hill 2 و تمام چیزهایی که به آن مربوط میشد، در همان شکلی که بود، عالی بود و نیاز به تغییر نداشت.
به طور کلی، یک ریمیک خوب باید یکی از دو مسیر زیر را دنبال کند.
یا کاری مانند Final Fantasy 7 Remake انجام دهد، به طوری که مجموعهای از رویدادهای متفاوت را با هم ترکیب کند و به عنوان نوعی تفسیر کاملتر بر چرخه تاریخی دنیای بازی عمل کند. یا فقط هرگونه مشکلات مکانیکهای قدیمی را برطرف کند.
Silent Hill 2 یک بازی فوق العاده زیبایی است. در هر نقطه از ظاهر و طراحیش هدفی وجود دارد، چیزی که ساخت یک بازی با فقط گرافیک به اصطلاح بهتر قادر به نمایش آن نیست. برای مثال، ریمیک Shadow of the Colossus را در نظر بگیرید. نورپردازی تیره و بیروح نسخه اصلی باعث میشود در جهان آن احساس ناامنی کنید، اما ریمیک آمد و این طراحی به ظاهر مشکلدار را تغییر دارد.
این دقیقاً همان چیزی است که در مورد ریمیک Silent Hill 2 از آن میترسم. اگر استودیوی Bloober واقعاً تیمی باشد که توسعه این پروژه را در دست گرفته، نباید به جنبههای اساسی بازی به عنوان چیزهایی که باید اصلاح شوند نگاه کند. طراحی محیطی تیره و تار و خشن همیشه چیز بدی نیست که بخواهند آن را مانند بازیهای جهانباز Ubisoft زیبا سازی کنند.
من بازیهایی را میخواهم که جراتش را داشته باشد تا تمام اهداف و تصمیمات من، به عنوان بازیکن، را زیر سوال ببرد. موفقیت مداوم بازیهای FromSoftware به اندازه کافی گواه این موضوع است که همه چیز در تجربهی اثر، نباید ساده و روان باشد.
استودیوی FromSoftware هم میتوانست به راحتی یک بازی Dark Souls دیگر بسازد، اگرچه Elden Ring تاحدودی شبیهش است، اما عنوانی را عرضه کرد که توانست تجربه نهایی کاملاً متفاوتی را ارائه دهد و این چیزی است که آن را بسیار خاص میکند. اما Silent Hill اگر توسط هر توسعه دهندهی دیگری ساخته شود، شانس اینکه دوباره بتواند همان حس را به همان شکل یا بهتر از قبل منتقل کند، تقریباً هیچ است.
حتی P.T. فقط بخاطر نحوۀ انتشار و در نهایت لغو شدنش بود که نظر بسیاری را به خود جلب کرد. چرا که ما تقریباً هیچ چیزی از داستان Silent Hills نمیدانیم. اگرچه موضوعاتی که در این تیزر به طور غیرمستقیم به آن اشاره شد، بسیار جذاب بودند، اما به احتمال زیاد میتوان گفت که بازی نهایی نمیتوانست انتظارات بالای حاصل از تیزر را برآورده کند.
زیبایی واقعی از محدودیت ناشی میشود، چیزی که P.T.، Shadow of the Colossus، و چهار بازی اصلی Silent Hill مملو از آن هستند. بازیهای امروزه پر از اتفاقات بزرگ و هیجانآور هستند، به گونهای که در آنها دیگر حسی به نام محدود بودن وجود ندارد. Silent Hill از محدودیتها زاده شد و بدون محدودیت، Silent Hill یکی از اساسیترین عناصر خود را از دست خواهد داد.
منبع: VG247
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.