مهمترین بازتاب این بازی در نام آن است؛ Stranger of Paradise! چرا که در عین حال که به کرات در آن سنتهای جذاب همیشگی سری Final Fantasy را میبینید و بازی میکنید، اما گویی همیشه یک شکاف بسیار عمیق هست که اجازه نمیدهد Stranger of Paradise به همنوعانش بپیوندد و یا با تمام کردن رسالتش در باب عملی کردن عنوان سنگین خود، " Final Fantasy Origin"، در خاطر عاشقان ساگاگوچی نقش ببندد. با ما همراه باشید.
فاینال فانتزی آنقدر تا به حال شخصیتهای دوستداشتنی و جذاب برایمان رو کرده، که هر بار بیاختیار نسبت به پروتاگونیستهای آن خوشبین و هیجانزدهایم. همواره انتظار داریم در فانتزی جدیدی که در پیش داریم، شخصیتهایی باشند که ما را با خود همراه میکنند تا ما هم بتوانیم در لحظاتی که غمگین یا شادان هستند همراهشان بمانیم. دوستان جدیدمان در Stranger of Paradise حقیقتاً از دیزاینهای جذابی برخوردارند و آن کاریزمای همیشگی را القا میکنند اما وقتی ماجراجویی آغاز میشود و سعی میکنید که کم کم با شخصیتها ارتباط برقرار کنید، شخصیتپردازی سطحی و آبکیِ جک گارلند و دوستان شما را پس میزند.
شاید در برهههای گوناگون داستان سعی بشود که به شخصیتها لایههای جدید افزوده شود یا از آنها، شخصیتهای اصطلاحاً Relatableتری ساخته شود که مخاطب احساس نزدیکی کند، اما نه تنها سازندگان برای این امر رویکردی منسوخ و لوس در پیش میگیرند، بلکه دیالوگنویسی مبارزان روشنایی، تیر خلاص را بر پیکر بیجان آنها میزند. جک، شخصیت اصلی، گاه آنقدر دیالوگهای مصنوعی و بالیوودی به زبان میآورد و تصمیمات عجیب میگیرد که که نمیدانید از تصمیمات مسخرهی راوی به ستوه بیایید، یا از اینکه چنین نفهمی را با کنترلر حرکت میدهید. دستاورد موارد مذکور این است که در پایان بازی و در لحظاتی که قاعدتاً باید میخکوب شوید و بهتزده به مانیتور خیره شوید، بدون احساس خاصی منتظر تمام شدن کاتسینها بنشینید.
از شخصیتها که گذر کنیم، مسیر ماجراجویی Stranger of Paradise با اینکه به روال همیشگی فاینال فانتزی شباهت دارد، اما در دام تکرار میافتد. در نقشهی Stranger of Paradise قرار است که مکانهای بسیار جذابی سر بزنید که خیلی از آنها برای هواداران فاینال فانتزی آشنا هستند و اکتشاف آنها خالی از لطف نیست. با این حال، فقدان خلاقیت در طراحی مراحل بعد از یک چهارم اول بازی، شدیداً خستهکننده میشود. چرا که روند داستان و مراحل آنقدر قابل پیشبینی میشود که تا آخرین لحظات میدانید چه چیزی در انتظارتان است. محیطها را اکتشاف میکنید، هر مسیر فرعی به یک جعبه منتهی میشود که درون آن زره یا سلاح هست، در پایان هم به باسفایت مرحله میرسید. اگر علاقمند به گشت و گذار و اکتشاف هستید، محیط Stranger of Paradise اصلاً و ابداً برای اکتشاف رضایتبخش نیست و خیلی زود از آن خسته میشوید. پاداشهایی که برای زیر و رو کردن محیط در نظر گرفته شده، جداً ارزش آنچنانی ندارند که جلوتر به آن خواهم پرداخت.
چیزی که واقعاً ترغیبتان میکند Stranger of Paradise را ادامه دهید، گیمپلی اکشن و متنوع آن است. مثل هر فاینال فانتزی دیگری، این بار هم با Jobهای متعدد و شیوههای مبارزهی مختلف سر و کار داریم که هر یک سلاحهای متفاوتی میطلبند. هر Job پیچیدگیهای جذاب خود را در مبارزه دارد و یاد گرفتن Comboها و Follow-upها به شدت در گیمپلی درگیرتان میکند. با پیشروی در مسیر داستان و یادگیری بیشتر مبارزات، روند گیمپلی جذابتر میشود و در راستای این مسئله دشمنان متنوعی سر راهتان قرار داده میشود تا به خوبی هر آنچه یاد میگیرید را به کار ببندید. دیزاین دشمنان و علل خصوص باسفایتها حقیقتاً راضیتان خواهد کرد و خلاقیت و تبهر هنری سازندگان در خلق آنها قابل تحسین است. باسفایتها صرفاً کیسههای پر از HP نیستند و شکست دادن آنها با این که دشوار نیست، اما نیازمند استراتژی و بررسی حرکات و نقاط ضعفشان است. انیمیشنهای مبارزات روان و رضایتبخش هستند و هر بار میتوانید دشمنان و باسفایتها را با فینیشرهای سینمایی پودر کنید! جد، اش، نئون و سوفیا هم در مبارزات شما را همراهی خواهند کرد و تاثیر خوبی هم میگذارند.
شخصیسازی از بخشهای نسبتاً خوب Stranger of Paradise است. آیتمها از جذابیت ظاهری برخوردارند و میان آنها چیزهای آشنا هم پیدا خواهید کرد. مشکل اساسی که در بسیاری از بازیهای مشابه هم وجود دارد، این است که بازی آنقدر به هر بهانهای آیتم جلویتان میریزد که ظرفیت 500تایی Inventory به سرعت پر میشود، آن هم با آیتمهایی که به اکثر آنها نه نیازی دارید و نه استفادهای برایتان دارند. آپشن خاص یا بدربخوری هم برای خرید و فروش یا Craftکردن وجود ندارد و نهایتاً شمایید و خرواری از آیتمهای بیمصرف. در نیمهی دوم بازی، لوت کردن نه تنها برایتان جذاب و رضایتبخش نیست، بلکه ترجیح میدهید هیچ آیتمی برندارید و حتی آیتمهای موجودتان را ریسکایل نکنید.
نکتهی عجیبتر این است که انگار سازندگان تعمداً جیب شما را با آیتمهای بیارزش پر میکنند؛ بله! تا به مأموریتهای فرعی رو بیاورید و آنجا پاداشهای کمیاب و خفن بگیرید. اما صد حیف که مأموریتهای فرعی و فعالیتهای جانبی صرفاً یک کلون کوتاهتر از همان مراحل اصلی هستند. دقیقاً با همان ساختار و با دشمنان متفاوت. چنین تصمیمی آن هم با چنین طراحی مراحل یکنواختی، صرفاً سبب بیزاری مخاطب میشود. به شیوهای که ترجیح میدهید با آیتمهای معمولی خود بسازید اما دوباره وارد یکی از مراحل حوصلهسربر بازی نشوید که حتی این بار اهرم داستان و روایت هم در اختیار ندارد.
دنیای Stranger of Paradise نیز مانند همیشه و مثل هر فاینال فانتزی دیگری زیبا و پهناور است و آکنده از سرزمینهای چشمنواز و اقلیمهای گوناگون میباشد. فقط ای کاش کویی تکمو و تیم نینجا در زمینهی فنی بهتر عمل میکردند. بازی شامل دو حالت پرفورمنس و رزولوشن میشود که در هر دو حالت شاهد افت فریم در کاتسینها و در مبارزات هستیم. همینطور رزولوشن اجرایی بازی چنگی به دل نمیزند و در نسل نهم دلنشین نیست که حس کنیم بازی همچنان از غافلهی نسل عقب است.
موسیقی متن بازی از نکات بسیار مثبت آن است. نائوشی میزوتا که بارها آثار آن را در نسخههای مختلف فاینال فانتزی و دیگر بازیهای ژاپنی شنیدهایم، برای Stranger of Paradise سنگ تمام گذاشته و با آثاری که به خوبی با فضای بازی و داستان همخوانی دارند، پذیرای گوشهایتان است!
نتیجهگیری
بازی Stranger of Paradise: Final Fantasy Origin عنوانیست که نام فاینال فانتزی بر دوشاش سنگینی میکند. بازی خالی از ارزش تجربه نیست، اما اگر از عاشقان فاینال فانتزی یا بازیهای اکشن نقشآفرینی هستید، با تجربه نکردن آن چیزی را از دست ندادهاید!
نکات مثبت:
گیمپلی خوشساخت و متنوع
مبارزات چالشبرانگیز به همراه باسفایتها و دشمنان جذاب
شخصیسازی نسبتاً خوب
نکات منفی:
روایت قابل پیشبینی و آبکی
پردازش بد شخصیتها و دیالوگنویسی نامطلوب
وضعیت فنی نهچندان مناسب
سیستم پاداشدهی سطحی
طراحی مراحل خستهکننده
فعالیتهای فرعی تکراری
نمرهی نهایی: 6.5
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.