نقد و بررسی بازی ?Who Pressed Mute on Uncle Marcus

نقد و بررسی بازی ?Who Pressed Mute on Uncle Marcus

نوشته‌ی
avatar
2 سال و 1 ماه و 11 روز پیش

فهرست مطالب

عنوان Who Pressed Mute on Uncle Marcus? یک بازی تعاملی (یا به عبارتی، فیلم تعاملی) در سبک FMV است که توسط استودیوی Wales Interactive توسعه یافته و اخیرا برای پلتفرم‌های PC / PS4 / Xbox One / Nintendo Switch منتشر شده است. بازی‌های FMV در حقیقت یک فیلم هستند که مقداری قدرت تعامل و تاثیرگذاری در دسترس بازیکن قرار می‌دهند. مثلا بعضی از بازی‌های FMV به بازیکن تنها اجازه می‌دهند که تصمیمات کلیدی داستان را انتخاب کنند و به نتایج، و حتی پایان‌های متفاوتی برسند. برخی دیگر، تعامل بیشتری ارائه می‌دهند و بازیکن را مجبور به انجام یک سری فعالیت‌های خاص نیز می‌کنند.

طی چند سال گذشته، به لطف وجود استودیوهایی نظیر D'Avekki Studios Limited و Whales Interactive، شاهد افزایش قابل توجهی در تعداد بازی‌های FMV بوده‌ایم؛ بازی‌هایی نظیر Late Shift، She Sees Red، یا Shapeshifting Detective که هر کدام تعامل‌های جالب و خلاقانه‌ای داشته‌اند و در نهایت داستان‌های گیرا و جذابی را تعریف می‌کردند. اکنون، جدیدترین اثر استودیوی Whales Interactive نیز منتشر شده و نوید یک داستان کاراگاهی جالبی را می‌دهد. پس با ما همراه باشید تا به نقد و بررسی عنوان Who Pressed Mute on Uncle Marcus? بپردازیم.

عنوان Who Pressed Mute on Uncle Marcus بازیکنان را در نقش یک دختر بریتانیایی جوان به نام «ابی» (Abby) قرار می‌دهد که دانشجوی رشته‌ی حقوق است. او همیشه دوست داشته که یک بازیساز شود اما به اجبار خانواده‌اش، مجبور شده که یک رشته‌ی پردرامدتر را انتخاب کنید؛ چیزی شبیه به وضعیت کشور خودمان که اکثر نوجوانان به سمت رشته‌ی تجربی و پزشکی سوق داده می‌شوند!

در ابتدای بازی، شما یک تماس ویدئویی از طرف دایی «مارکوس» (Marcus) دریافت می‌کنید. او به اطلاعتان می‌رساند که مسموم شده و در حال مرگ است! دایی مارکوس به شما می‌گوید که در مهمانی اخیری که در آن شرکت کرده (مهمانی‌ای که ابی در آن حضور نداشت)، یکی از اعضای خانواده او را مسموم کرده است. و گویا تا متوجه نشوند که چه سمی وارد بدن دایی مارکوس شده، نمی‌توانند آن را درمان کنند. فقط هم کمتر از یک ساعت زمان دارند تا او را از مرگ حتمی نجات دهند.

از قضا، امروز تولد مادر ابی است و تمام فامیل‌های نزدیک قرار است در یک تماس تصویری گروهی، تولد او را جشن بگیرند. تمام افرادی که در این تماس تصویری حاضر هستند، در آن مهمانی هم حضور داشتند. ابی تنها کسی است که عمو مارکوس می‌تواند به او اعتماد کند و از همین جهت، این ماموریت را به او واگذار کرده است. اما از آن‌جایی که ابی در آن مهمانی شرکت نکرده بود، هیچ اطلاعی از اتفاقات آن شب ندارد. بنابراین در تماس تصویری امروز، باید تا جایی که می‌تواند اطلاعاتی از اتفاقات آن شب به دست آورد.

و اینجاست که شما، به عنوان یک دانشجوی رشته‌ی حقوق و قضاوت، باید کاراگاه بازی دراورده، مجرم را پیدا کنید و او را به سزای اعمالش برسانید! گویی که این کشور نه بیمارستان و آزمایشگاهی برای تشخیص سم دارد، نه پلیس و کاراگاهی برای پیدا کردن مجرم دارد، و نه دادگاهی برای بررسی پرونده. داستان بازی در همین حد مسخره و احمقانه است.

به هر حال. شما در تماس تصویری حاضر می‌شوید و روند بازی آغاز می‌شود. کل مدت زمان بازی، در صفحه‌ی کامپیوتر ابی و در جریان تماس تصویری تولد مادر ابی سپری می‌شود. شما در گفتوگو با هر یک از اعضای فامیل، باید بین دو دیالوگی که جلوی شما قرار می‌گیرد، یکی را انتخاب کنید. همین. اگر هم زود نجنبید و انتخاب نکنید، خود بازی یک دیالوگ را از جانب شما انتخاب خواهد کرد.

مدت زمان گیم‌پلی بسیار کوتاه است و بازی خیلی زود به اتمام می‌رسد. هر بار که شما بازی را تمام می‌کنید، شواهد و مدارکی که در طول این دور (Playthrough) جمع‌آوری کرده بودید، با شما به دور بعدی می‌آیند. دور بعدی هم مدارک بیشتری جمع آوری می‌کنید و کم کم این شواهد را کنار هم می‌گذارید تا بتوانید یکی را متهم به مسموم کردن دایی مارکوس بکنید.

به عبارت ساده، یک تماس تصویری گروهی بارها و بارها برای ابی تکراری می‌شود و هر بار، مدارک پیدا شده با او به دور بعد منتقل می‌شوند... درحالی که هیچ توجیه داستانی‌ای برای این قضیه وجود ندارد! مگر ابی قدرت سفر در زمان دارد؟ مگر در یک حلقه‌ی زمان گیر کرده؟ او حتی در دور جدید، هیچ اشاره‌ای نمی‌کند که در یک چرخه‌ی تکرار وجود دارد! بلکه دور دوم و سوم و چهارم و بعدی‌ها هم کاملا مثل دور اول اجرا می‌شوند!

اما مدارک و شواهد پیدا شده، بدون هیچ دلیل منطقی‌ای، در نزد شما باقی می‌مانند. این یک بازی Roguelike هم نیست که چرخه‌ی بازیکن در یک حلقه‌ی گیم‌پلی را به دلیل «گیم‌پلی محور» بودن اثر، توجیه کنیم! خیر! این یک بازی کاملا «داستان محور» با «حداقل میزانِ گیم‌پلی» است، و هیچ دلیلی هم این چرخه‌ی تکرار را توجیه نمی‌کند.

در ادامه، شما باید ده‌ها بار این بازی مسخره را به اتمام برسانید تا بتوانید به تمامی پایان‌های بازی دست یابید. حتی اگر علاقه‌ای به پایان‌های فرعی هم نداشته باشید و صرفا بخواهید که پایان اصلی بازی را ببینید هم حداقل باید چند باری بازی را تمام کنید تا بتوانید مجرم اصلی و حقیقی را پیدا کنید.

جدا از چرخه‌ی گیم‌پلی و تعامل‌های خسته‌کننده، و داستانی که هر قسمت از آن احمقانه و مسخره است، شخصیت‌های بازی هم در میان غیرقابل تحمل‌ترین شخصیت‌هایی که در در این جهان هستی می‌توانید پیدا کنید، قرار می‌گیرند! شما در یک جمع از احمق‌ترین و روی‌مخ‌ترین انسان‌های ممکن قرار می‌گیرید و باید صحبت‌های خسته‌کننده‌ی آن‌ها را بارها و بارها گوش دهید.

دقت کرده‌اید که بعضی از مهمانی‌های فامیلی چقدر خسته‌کننده و حوصله‌سر بر هستند؟ نشستن در کنار این خانواده‌ی بریتانیایی که شامل مادر، خواهر، عمه، مادربزرگ، پسر عمه، دختر عمه‌ی ابی هستند، صدها برابر آزاردهنده‌تر است! تنها نکته‌ی مثبت شخصیت‌پردازیِ عنوان Who Pressed Mute on Uncle Marcus? این است که ابی و دایی‌اش، که تنها اشخاص نسبتا عاقل این خاندان نفرین شده هستند، به همان اندازه از این فامیل‌های رومخ بیزارند! و خب، تعجبی هم ندارد که چنین خانواده‌ی غیرقابل تحملی، دایی مارکوس را مسموم کرده باشد…

نتیجه‌گیری

عنوان Who Pressed Mute on Uncle Marcus? یک بازی بسیار ضعیف با داستان مسخره، شخصیت‌های احمقانه و حوصله سر بر، و تجربه‌ی گیم‌پلی خسته‌کننده‌ای می‌باشد. به جز چند نکته‌ی خوب بسیار جزئی در داستان و پایان‌بندی‌های نسبتا جالب، دلیل چندانی برای تجربه کردن این بازی وجود ندارد.

نکات مثبت:

پایان‌های جالب

نکات منفی:

داستان ضعیف و مسخره

شخصیت‌های احمق و غیرقابل تحمل

مدت زمان بسیار کوتاه

روند بسیار تکراری و خسته‌کننده

نمره نهایی: 4

logo
امتیاز این مطلب: 3
امتیاز شما:
مقالات مرتبط
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.