سری بازی Red Dead Redemption با این اتمسفر، حال و هوا و لحن کاملاً متفاوتی با سری Grand Theft Auto دارد و شاید به اندازه GTA در جذب تمام مخاطبان موفق نبوده اما با هر نسخه خود نه تنها منتقدان، بلکه طرفداران و و گیمرها را شگفتزده و راضی کرده است. این سری محبوب به شدت روی روایت داستان بزرگسالانه، شخصیت پردازی کمنظیر و دقت تاریخی در ستینگ و دنیای خود حساب باز کرده و با تکیه بر همین عوامل، تحسین همه را شامل حال خود میکند.
فرقی نمیکند پای جان مارستون و زندگی رها شدهاش در میان باشد یا سفر دلانگیز آرتور مورگان؛ دو نسخه ابتدایی و اصلی Red Dead Redemption در ارائه داستان، دنیا و اتمسفر چنان موفق و عالی عمل کردند که حالا ایجاد تغییر بنیادین برای Red Dead Redemption 3 به شدت سخت یا به نوعی غیر ممکن میشود.
یکی از راههای واضح برای این که Red Dead Redemption 3 نسبت به دو نسخه اول متفاوت به نظر برسد این است که مکان و محل وقوع داستان بازی به صورت کلی تغییر کند. این بدان معنی است که در این بازی دیگر خبری از غرب وحشی آمریکا نخواهد بود و با یک ستینگ کاملاً متفاوت رو به رو شویم. Guarma در بازی Red Dead Redemption 2 یک تفاوت و راه انحرافی غافلگیر کننده برای داستان به حساب میآمد و با این که یک سفر دلچسب را به همه ما هدیه داد اما اهمیت ستینگی که سری آن را ارائه میدهد را به نمایش گذاشت.
راکاستار گیمز (Rockstar Games) شاید قصد انجام یک کار دیوانهوار را با Red Dead Redemption 3 داشته باشد اما واقعیت اینجاست که محبوبیت و موفقیت این فرانچایز باعث میشود جای ریسک برای آن بسیار کم باشد. از سال 2010 تاکنون، همه Red Dead را با غرب وحشی میشناسند و تغییر ناگهانی آن به معنای واقعی کلمه راه رفتن روی لبه شمشیر است!
با این که New Austin نسبت به New Hannover حس خاص و منحصر به فرد خود را داشت، هر دو نسخه Red Dead Redemption گیمر را در یک منطقه خیالی و دوباره خلق شده در جنوب آمریکا قرار میدادند و همین محیطهای بازآفرینی شده برای فرانچایز معجزه کردند. با توجه به محتوایی که با بخش آنلاینRed Dead Redemption 2 مشاهده کردیم، ایدهی انتقال ستینگ بازی به استرالیا به ذهن همه ما خطور کرد.
اما باید این نکته را در نظر بگیریم که ناکجاآبادهای استرالیا آن هم در اوایل قرن بیستم، نمیتوانند هم از نظر اتفاقات قابل رخ دادن و هم از نظر جو و اتمسفر، محیط و محلی مناسب تلقی شوند. غرب آمریکایی چیزی است که گیمرها از Red Dead Redemption انتظار دارند و دو بازی عرضه شده در سال 2010 و 2018 نشان دادند که این محیط و این بازه زمانی چقدر راه را برای روایت داستان شگفتانگیز باز میگذارد. با این وضعیت، شاید کمترین نیاز Red Dead Redemption 3 این باشد که ستینگ خود را نسبت به نسخههای گذشته به کلی تغییر دهد.
آمریکای شمالی وسیع، گران، متنوع و از نظر سیاسی فوقالعاده است و برداشتن وزن بزرگی مانند Red Dead Redemption و قرار دادن آن در جای دیگر، ریسکی است که راکاستار گیمز نیازی به آن ندارد. انتقال به مکانی سرد مانند کانادا قطعاً وسوسهبرانگیز است و نسبت به بازیهای قبلی تفاوت بزرگی ایجاد میکند اما انتقال به آمریکای مرکزی، نسخه بعدی Red Dead Redemption را تماماً شبیه به فصل Guarma در Red Dead Redemption 2 میسازد و همین باعث تکراری شدن زودهنگام آن میشود.
همه ما میدانیم که یکی از مکانیکها و عناصر اصلی سری، سوار شدن بر اسب و تاختن روی آن است. سازندگان باید برای تغییر ستینگ و مکان وقایع نسخه بعدی کاملاً هشیار باشند و اسبسواری را که یکی از هویتهای IP به شمار میرود، در هر محیط و منظرهای در نظر بگیرند.
فلسفه راکاستار گیمز معمولاً برمبنی بهبود و توسعه ساختارهای یک بازی جهان آزاد (Open World) است؛ ساخت بازیهایی که داخل چارچوب و پارامترهای مورد انتظار گیمرها نیز همچنان مولد ظاهر میشوند و عناصری را ارائه میدهند که در بازیهای جهان آزاد دیگر وجود ندارد. اگر به سری GTA نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم که این فرانچایز مدتهاست حداقل در زمینه ستینگ، نوآور ظاهر نشده است.
از نمایش آسمان خراشهای لوسسانتوس در مرکز شهر زیر نور آفتاب گرفته تا خیابانهای نئونی وایس سیتی، GTA همیشه روی چند شهر به خصوص تمرکز داشته است؛ شهرهایی که خیالیاند اما با دقت از آمریکای واقعی الهام گرفته شدهاند؛ شهرهایی مانند لوس آنجلس و میامی.
با این که Red Dead Redemption تفاوتهای بسیاری با سری Grand Theft Auto دارد، اما استودیو و شرکتی که آنها را میسازد هیچگاه به خاطر تغییر و تحول همه جانبه با نسخههای جدید شناخته نشده است. با مشاهده تغییر مکان و شهرهای GTA، نمیتوانیم به این موضوع فکر نکنیم کهRed Dead Redemption نیز دیر یا زود باید به فکر تغییر ستینگ و محل وقوع قصههایش باشد. با تمام این تفاسیر، برنامههای راکاستار برای عرضه چند سال یکبارِ Red Dead Redemption باعث میشود گیمرها و طرفداران با هر نسخه همچنان برای ورود به غرب وحشی، یاغیگری و هفتتیرکش بودن عطش عظیمی دارند.
همین موضوع سبب میشود بگوییم تغییر بنیادین در دنیا و ستینگ سری Red Dead Redemption میتواند پایه و اساس آن را سست کرده و بسیاری از گیمرها و طرفداران را سردرگم کند.
نظر شما چیست؟ آیا دوست دارید نسخه بعدی Red Dead Redemption مانند نسخههای قبلی در غرب وحشی جریان داشته باشد یا میخواهید با یک تغییر بنیادین، شخصیتها، اتفاقات و دنیای کاملاً جدیدی را تجربه کنید؟ نظرات خوب خود را با ما به اشتراک بگذارید.
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.