بازی Metal Gear Rising Revengeance یکی از عجیبترین و غیر منتظرهترین بازیهای مدرن به شمار میرود. این عنوان اکشن Hack & Slash استودیوی پلاتینیوم گیمز (Platinum Games) یکی از نسخههای اصلی سری متال گیر به حساب نمیآید و هیدئو کوجیما نیز نقش خاصی در ساخت آن ایفا نکرده اما به طرز عجیبی برای گیمرها، مخصوصاً گیمرهای اکشن باز محبوب است.
در این مطلب به مناسبت 10 ساله شدن بازی Metal Gear Rising: Revengeance قصد داریم به گذشته بازگردیم و بگوییم چرا این عنوان دوستداشتنی پس از گذشت یک دهه از زمان عرضه، هنوز هم شگفتانگیز و فوقالعاده است. نگران نباشید؛ برای این ادعا دلایل قانع کنندهای داریم.
جنون!
فرانچایز متال گیر در دنیا و تاریخ بازیهای ویدیویی آنقدر بزرگ و بلندمرتبه است که ساخت یک نسخه فرعی از آن برای هر استودیوی میتواند چالشبرانگیز و ترسناک تلقی شود. با این که حال، استودیوی پلاتینیوم گیمز نه تنها از نام متال گیر در بازی خود استفاده کرده، بلکه تمام تلاش خود را نیز به کار بسته تا دیوانگی و تم عجیب و غیر منطقی خاصی را واردِ آن کند.
Metal Gear Rising Revengeance در تار و پود خود یک شخصیت و هویت عجیب و خاص دارد که شاید در هیچ عنوان دیگری نتوان آن را پیدا کرد؛ از رفتار شخصیتها و صداگذار و بازیگرها بگیرید تا دیالوگهایی که در حین اکشن سریع و دیوانهوار آن رد و بدل میشود.
مبارزات شگفتانگیز
بهترین و اصلیترین عنصر در بازی Metal Gear Rising Revengeance که باعث میشود آن را برای ساعتها تجربه کنیم و خسته نشویم، سیستم مبارزات و اکشن بینظیر و شگفتانگیز آن است. البته وقتی میدانیم استادان اکشن ساز (پلاتینیوم گیمز) وظیفه ساخت این بازی را به عهده داشتند، سیستم مبارزات فوقالعاده بازی خیلی هم غافلگیرمان نمیکند.
با این حال، مبارزات بازی حتی در مقایسه با سیستم مبارزات دیگر بازیهای استودیوی پلاتینیوم گیمز نیز در اوج قرار میگیرد. هر اکشن داخل بازی (هر ضربه و جاخالی و بلاک و ضد حمله)، مکانیکهای بینقصی دارد و ترکیب این مکانیکها در خلال مبارزات سریع و دیوانهوار بازی، یکی از هیجانانگیزترین و راضیکنندهترین تجربههای ممکن را به گیمر هدیه میدهد.
ضدحمله
مگر میشود به بازیهای اکشن علاقهمند باشید اما مکانیکهای ضدحمله یا Parry در این بازیها را نپسندید؟ با این که شاید بازیهای بسیاری پیدا شوند که مکانیک ضدحمله بهتری نسبت به Metal Gear Rising Revengeance دارند، اما ضدحمله در بازی پلاتینیوم گیمز به طرز شگفتانگیزی رضایتبخش است. بخش بزرگی از این حس خوب رضایت، به خاطر چالش ضدحمله در بازی است. حتی روی درجه سختی استاندارد نیز Parry کردن حملات دشمنان به تمرین و دقت زیادی نیاز دارد اما زمانی که در این کار خبره و استاد شدید، ضدحمله یا بهتر بگوییم، برگرداندن حمله دشمنان به خودشان، به بهترین دوست شما تبدیل میشود.
بلید مُد
یکی دیگر از نقاط اوج مبارزات بازی پلاتینیوم گیمز که آن را نسبت به بازیهای مشابه جدا میکند، بلید مُد (Blade Mode) است. این مد جالب حتی قبل از انتشار بازی نیز به یکی عناصر قابل توجه گیمرها تبدیل شده بود و جالب است بدانید که پلاتینیوم گیمز برای اجرا و طراحی درست آن داخل بازی با چالش جدی مواجه شده بود!
با بلید مد، پلیر میتوانست زمان را آهسته کند و دشمنان را با هر زاویه شمشیری که میخواهد بُرش دهد. این مد حتی از نظر فنی نیز چالشبرانگیز بود و سازندگان باید گرافیک و مدلهای سه بعدی موجود در محیط بازی را طوری طراحی میکردند که با بُرشهای شمشیر در بلید مد، به قطعهها و تکههای بسیار کوچک تبدیل شوند.
باس فایتهای فوقالعاده
فرانچایز متال گیر به صورت کلی به خاطر داشتن باسهای خاطرهانگیز و فوقالعاده مشهور است و پلاتینیوم گیمز نیز این نکته را در زمان ساخت Metal Gear Rising Revengeance به خوبی میدانست. با این که باس فایتها و نبردهای سریع بازی با باس ها در بازی نسبت به نسخههای اصلی متال گیر سالید تفاوت زیادی دارد، اما این باس فایتها آنقدر با دقت طراحی و برنامهریزی شدهاند که همانقدر خاطرهانگیز و به یادماندنی باشند.
باس فایتهای بازی در درجه اول به شدت سریع و دیوانهوار طراحی شدهاند و به غیر از این موارد، ترکیب موسیقی سریع، درجه چالش بالا و القای حس نبرد حماسی، باعث شدند این قسمتهای بازی هنوز پس از 10 سال شگفتانگیز باشند.
کاراکترهای عالی
با این که داستان بازی Metal Gear Rising Revengeance به وسیله هیدئو کوجیما نوشته و پرداخت نشده و آن پیچیدگی و عمق بازیهای اصلی متال گیر سالید را ندارد، اما دارای شخصیتهای عالی است. کاراکترهای مختلفی مانند Jetstream Sam و Sundowner و بسیاری دیگر از شخصیتهای بازی به خوبی پرداخت شده بودند و در مدت زمان کمی میتوانستند در ذهن ماندگار شوند.
به عنوان مثال، باس نهایی بازی، یعنی سناتور آرماسترانگ را در نظر بگیرید که شاید در طول داستان نقش مهمی نداشت اما حضور تأثیرگذار او در یک ساعت پایانی بازی به معنی واقعی کلمه شگفتانگیز است. دیالوگهای فکر شده و تأثیرگذار و البته مبارزه حماسی و نفسگیر با او، به راحتی باعث میشود آرماسترانگ را در فهرست بهترین باسهای یک دهه اخیر قرار دهیم.
اما شاید مهمترین کاراکتر بازی، شخصیت اصلی یعنی Raiden باشد. طرفداران قدیمی متال گیر سالید، شخصیت دوست داشتنی رایدن را در از Metal Gear Solid 2 به خاطر دارند؛ یک کودک بیعرضه کهMetal Gear Solid 4 به شکل قدرتمند و البته ناراحت کنندهای بازمیگردد و در نهایت به قهرمان اصلی داستان در Metal Gear Rising Revengeance تبدیل میشود. رایدن آنقدر پتانسیل دارد که به عنوان یک پروتاگونیست پیچیده، رنج کشیده و باتجربه ایفای نقش کند و حتی فضای مانور بیشتری نسبت به چیزی که در بازی پلاتینیوم گیمز مشاهده کردیم، داشته باشد.
همراهی موسیقی!
موسیقیهای بازی به معنی واقعی کلمه انرژیک، سریع و شلوغ بودند و این دقیقاً چیزی است که یک اکشن سریع و فوقالعاده به آن نیاز دارد. موسیقی در Metal Gear Rising Revengeance در واقع به سازندگان و گیمرها کمک میکند که هیجان به مرز انفجار برسد و آدرنالین به خوبی ترشح شود. این موسیقیهای عالی در زمان مبارزه با باس ها به اوج خود میرسیدند.
چپترهای DLC
با این که تجربه این بازی به تنهایی فوقالعاده است و حتی مدت زمان گیمپلی نسبتاً کوتاه بازی به هیچ عنوان آزار دهنده نیست، اما به غیر از تجربه اصلی، شما میتوانید از محتوای اضافی این عنوان نیز لذت ببرید. پلاتینیوم گیمز پس از اتمام مراحل ساخت بازی اصلی به سراغ چپترهای اضافی رفت و آنها را در قالب محتوای الحاقی یا DLC برای گیمرها و طرفداران عرضه کرد. بنابراین دوستدارانMetal Gear Rising Revengeance میتوانند حتی پس از اتمام بازی نیز با یک سری محتوای اضافه، بیشتر سرگرم شوند.
نظر شما در مورد بازی این اثر چیست؟ آیا موافقید که این عنوان هنوز پس از گذشت 10 سال از زمان عرضه شگفت انگیز و فوقالعاده است؟ از کدام یک از عناصر موجود در بازی بیشتر لذت میبرید؟ نظرات خوب خود را با ما به اشتراک بگذارید.
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.