نظر دادن در مورد بازیها، معمولا کار سختی است. چون نه تنها هر کسی از هر ژانری خوشش نمیآید، بلکه بسته به سلایق و تجربیات و اولویتها نیز، هز شخص میتواند نظر متفاوتی نسبت به یک بازی داشته باشد. ممکن است یک نفر به شاهکار خواندن بازی خاصی بپردازد و دیگری بگوید که همان بازی آنقدرها هم که بقیه ادعا میکنند، بینقص نیست و مشکلات عدیدهای دارد. Demon Turf هم عنوانی پلتفرمر است که سعی میکند بازیای چالش برانگیز و در عین حال سرگرم کننده باشد، اما این که در چنین کاری موفق شده یا نه به عوامل مختلفی بستگی دارد.
بازی Demon Turf روایتگر داستان یک شیطان به نام Beebz است که مدتی طولانی رویای سرنگون کردن پادشاه شیاطین را در سرش میپرورانده و بعد از این که در رویاهایش توسط او مورد طعنه قرار میگیرد، عزمش را جزم میکند تا هر طوری شده این کار را به سرانجام برساند. ولی مسئله اینجاست که برای تحقق این امر، او مجبور است که با رهبران گروههای مختلف شیاطین مبارزه کرده و بر آنها حکومت کند تا از این طریق بتواند به جمع آوری تعداد باتری مورد نیاز برای باز کردن در قلعهی پادشاه شیاطین بپردازد.
به طور کلی، پنج Hub مختلف در بازی وجود دارد که هر کدام از آنها شامل چندین مرحله میشود و آزاد هستید که به جز مرحله اول هر بخش، با هر ترتیبی که میخواهید به انجامشان بپردازید. بعد از ورود به هر مرحله نیز با چالشهای پلتفرمینگ مختلفی روبرو خواهید شد که میبایست با پشت سر گذاشتن آنها و رسیدن به نقطهی نهایی هر مرحله، به جمع آوری باتریای که در آن وجود دارد بپردازید. البته این تمام کاری نیست که در مراحل انجام میدهید و نه تنها میتوانید آیتمهای دیگری مثل کیکها و آبنباتها را جمع آوری کنید که هر کدامشان به ترتیب نقش واحد پولی برای خرید تواناییها و رنگهای لباس را ایفا میکنند، بلکه قادر به انجام یک سری از ماموریتهای جانبیای که داخل Hub اصلی به شما محول میشوند نیز خواهید بود.
اما اینها نباید باعث شوند که فکر کنید Demon Turf یک عنوان Collectathon کلاسیک به سبک بزرگان این سبک مثل سوپر ماریو 64 یا A Hat In Time است، چون عنوانی که هم اکنون در حال بررسیاش هستیم طوری توسعه یافته تا تمام بازیکنانش را به چالش بکشد. تقریبا تمامی مراحل بازی از چالشهای پلتفرمینگ و ماموریتهایی خاص استفاده میکنند که به توانایی بالا در پلتفرمینگ و کنترل کردن کارکتر نیاز دارند. چیزی هم که باعث میشود میزان چالش بازی از این هم بیشتر شود (و در مواقعی هم به مرز زیاده روی برسد) سازوکار مرگ و احیای مجدد در طول گیمپلی است.
سیستم مرگ و احیای مجدد در Demon Turf منحصر به فرد است ولی در عین حال میتواند با کمی بدشانسی، لحظات بسیار اسفباری را برایتان رقم بزند. اساس کار این سیستم به این صورت است که کارکتر اصلی تنها با یک ضربه از پای در میآید و به آخرین چک پوینت منتقل میشود؛ اما نکته اینجاست که به جز باس فایتها، این شما هستید که باید چک پوینتهای خودتان را تعیین کنید و در هر مرحله تنها سه بار (چهار بار توسط آیتمی قابل خریداری) اجازهی چنین کاری به شما داده خواهد شد. این یعنی اگر یادتان برود، نتوانید یا نخواهید چک پوینتی بسازید و با مرگ کارکتر اصلی، سقوط از ارتفاعات و یا شکست در انجام به موقع ماموریتها مواجه شوید، باید به آخرین چک پوینت (یا ابتدای مرحله در صورت قرار ندادن آنها) بازگردید و باری دیگر از تمام موانعی که پشت سر گذاشته بودید عبور کنید.
تا اینجای کار همه چیز خوب به نظر میرسد، اما فکر نمیکنم کسی بتواند منکر این شود که سیر اصلی گیمپلی واقعا یکنواخت و تکراری است و تلاش برای انجام چالشهای جانبی نیز هیچ سودی ندارد. این مشکلی است که در عنوان تقریبا مشابه Here Comes Niko (بازیای که چند ماه پیش تجربه کرده بودم و دست بر قضا، کارکتر اصلی آن را میتوانید در بازی مورد نقدمان پیدا کنید) نیز وجود داشت. ولی آن بازی توانسته بود که با تمرکز بر ارائه دادن یک گیمپلی آرام به جای یک پلتفرمر سخت و کوتاه بودن نسبی ماموریتهایش، تا حدی از تاثیرات منفی آن بکاهد. شما در طول Demon Turf تنها یک هدف اصلی دارید و آن هم رسیدن به انتهای هر مرحله و جمع آوری باتری برای دسترسی به بخشهای پایانی است. تمام فعالیتهای جانبیای هم که در اختیارتان قرار میگیرند، جایزهای در خور زمانی که برای آنها هدر دادهاید در اختیارتان نمیگذارند و بیشتر برای 100 درصد کردن بازی هستند تا این که بعد از انجامشان احساس رضایت کنید.
متاسفانه حتی همین جمع آوری باتریها هم بعد از مدتی به عملی فوق العاده خسته کننده تبدیل میشود، چون بازی از مشکلات و محدودیتهایی در این زمینه رنج میبرد. در وهلهی اول، پس از شکست دادن هر باس، نسخهای دیگر از مراحل با عنوان Second Run در دسترس قرار میگیرند که همان طراحی مرحله را با چالشهایی جدید ارائه میدهند. اما اینطور نیست که این مراحل اختیاری باشند و یا با اتمامشان جایزهای خاص به شما داده شود. شما برای رسیدن به باس فایت نهایی مجبور هستید که مراحل Second Run را هم انجام دهید و 50 عدد از 56 باتری موجود در بازی (چیزی حدود 90 درصد از مقدار کلی!) را جمع آوری کنید یا سعی کنید که آنها را با کمک گرفتن از یک NPC خاص رد کنید. در ادامه، تقریبا تمامی مراحل هم از ماموریتهای ثانویهی اجباری و موانع مختلف پلتفرمینگ در بطن خودشان بهره میبرند که به لطف سیستم چک پوینت بازی میتوانند حسابی اعصاب خرد کن ظاهر شوند.
اگر بخواهم با شما رک باشم، علیرغم تمام تلاش واضحی که سازندگان برای ساخت بازی به کار گرفتهاند، هیچ چیز خاصی در Demon Turf نتوانست نظر من را به خودش جلب کند و برای همین، نمیتوانم انگشتم را به سمت چیزی بگیرم و با اعتماد به نفس بگویم "بله، این چیز از نظر من خیلی خوب است". در واقع، اینطور به نظر میرسد که اکثریت بازی طوری طراحی شده است که هر شخص، تجربهی متفاوتی با آن خواهد داشت و من نیز بسته به تجربهای که در انجام بازیهای اینچنینی دارم، چیزی در آن نمیبینم که باعث شود بخواهم آن را به همه پیشنهاد کنم.
اگر به ژانر موسیقی رپ علاقه نداشته باشید، تعدادی از قطعات ساخته شده برای بازی را آزار دهنده خواهید یافت. اگر زمان محدودی برای بازی کردن داشته باشید، مدتی که مجبور میشوید به جمع آوری آیتمها برای اتمام بازی بپردازید را بسیار زیاد و غیر قابل قبول خواهید دانست. ممکن است هیچ کدام از کارکترهای بازی را جالب توجه ندانید و دیالوگهایشان بدتر شما را از آنها متنفر کند. ممکن است به دلیل درجه سختی غیرمتعادل مراحل، ناگهان به پست یک چالش پلتفرمینگ سخت بخورید که امکان به اتمام رساندنش را ندارید و یا روی همان اولین باس فایت بازی گیر کنید. تعداد اما و اگرهایی که تعیین میکنند از این بازی لذت میبرید یا نه، بسیار زیاد است و بسته به تجربیات، سلایق و اولویتهایتان، یا عاشق این بازی خواهید شد و یا اگر از آن بدتان نیاید، حداقل با بیتفاوتی نگاهش خواهید کرد.
واضح است که عشق و مراقبت زیادی در زمان توسعه Demon Turf به کار گرفته شده است و این بازی به هیچ وجه بازی بدی نیست. با این حال، نتیجه نهایی عنوانی است که بازیکنان را بر حسب سلایق و اولویتهایشان به دو دسته تقسیم میکند. بازیکنان یا Demon Turf را دوست خواهند داشت و تا انتها از آن لذت میبرند، یا از تکراری شدنش خسته میشوند و به جای اتمام بازی به رها کردن آن فکر میکنند. متأسفانه من در دسته دوم قرار میگیرم و شخصا این بازی را چیزی نمیدانم که حاضر باشم ساعتها زمان را به آن اختصاص دهم.
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.