با موفقیت سریال House of the Dragon که توانست ناامیدیهای مربوط به فصل آخر Game of Thrones را تا حد زیادی از بین ببرد، باز هم همه نگاهها به IP هیجانانگیز و پرمخاطب جورج آر آر مارتین خیره شده است. سریال جدید با این که از نظر مقیاس و بزرگی نسبت به سریال اصلی کم میآورد، اما به مکاشفه قسمتهایی از وستروس (مانند Driftmark) میپردازد که تا پیش از این دست نخورده باقی مانده بود.
در این سریال شاهد زمان اوج قدرت خاندان تارگرین هستیم که البته توسط خطرهای مختلف نیز تهدید میشود. قلمروی بزرگی که این خاندان در اختیار دارد، از دریای باریک (Narrow Sea) نیز قراتر میرود و به سواحل جنوبی Essos میرسد.
Essos در شرق وستروس قرار گرفته و با این که بیشتر وقایع و اتفاقات گیم آو ترونز در وستروس رخ میدهد، اِسوس برای کتابهای نغمه یخ و آتش (Song of Ice and Fire) بسیار حیاتی است. زندانی شدن دنریس با دوتراکیها، منحرف شدن آریا به براووس و زندگی ساکت و آرام Daemon در پنتوس، همه و همه باعث شناخت هر چه بیشتر این قاره میشوند و داستانهای فرعی و جانبی بسیاری نیز در آن مکان رخ میدهد. با تمام این تفاسیر، اسوس همچنان مکانها و محیطهای کشف نشدهای دارد.
این ستینگ و دنیا برای تعریف داستانهای کهن، به نوعی بینقص است و محبوبیت بازیهای جهان آزاد در سالهای اخیر باعث میشود بگوییم کشف و جست و جو در دنیای وسیع اسوس در قالب یک بازی ویدیویی گیم آو ترونز میتواند یک ایده طلایی باشد.
با وجود سریال هشت فصلی گیم آور ترونز و قصههای چند جانبه، وستروس به قاره و دنیایی تبدیل شده که بسیاری از طرفداران با آن آشنایی دارند. سریال House of the Dragon با نمایش قسمتها و بخشهای جدیدی از این دنیا که در سریال گیم آو ترونز کمتر دیده شده بود، به خوبی سعی میکند فضاهای خالی و چالهها را پر کند. اما قارهای که در شرق قرار گرفته، مکانهای جالبی دارد که میتواند از نظر مکانیکهای گیمپلی، اتمسفر، لحن و جلوههای بصری برای یک بازی ویدیویی بسیار مناسب باشد.
از بازارهای رازآلود Asshai گرفته تا بیابان دریای دوتراکی، این ستینگ به شدت متنوع و غنی است اما کمتر اکتشاف شده است. شاید اینطور به نظر برسد که بازی ساختن از وستروس راه هوشمندانهتری است اما از آنجایی که این قاره و منطقه بسیار بیشتر از Essos در سریال نمایش داده شده، مقایسه شدید سریال با بازی ممکن است به ضرر ویدیوگیم تمام شود!
شاید کمتر به یاد داشته باشید اما استودیوی قصهگوی تلتیل گیمز در سالهای گذشته یک بازی اپیزودی با اقتباس از گیم آو ترونز ساخت و مانند همیشه با دانش و مهارت خود، قصهها و جریانهای جدیدی را به جهانِ اثر اضافه کرد. با این حال، همه ما میدانیم که بازیهای تلتیل بیشتر شبیه به یک فیلم یا حتی یک سریال چند قسمتی هستند و نمیتوانند به مانند یک عنوان جهان آزاد یا نقش آفرینی، پتانسیلهای «بازی تاج و تخت» را به مخاطب نمایش دهند.
حتی میتوانیم بگوییم که خودِ سریالها بسیار بهتر از بازی تلتیل، وستروس و اِسوس را نمایش دادند اما وقتی از یک بازی نقش آفرینی جهان آزاد بزرگ صحبت میکنیم، دیگر آثار تلویزیونی یاری مقابله با این بازی را ندارند.
اسوس از نظر جغرافیایی بسیار عظیم و پر از تنوع فرهنگی است. بنابراین بازی جهان آزادی که قرار است چنین ستینگ و دنیایی داشته باشد و از ساحل غربی تا کویر خاکستری را به نمایش بگذارد، باید به اندازه عناوینی چون ویچر و اسکایریم جاهطلب باشد.
خلق کردن چندین مکان و منطقه غنی از داستان و افسانه در یک بازی جهان آزاد میتواند یکی از سختترین کارهای دنیا باید؛ کاری که سازندههای بازی Gotham Knights در انجام آن به چالشهای ریز و درشتی برخوردند. اما بازیهای دیگری مانند Final Fantasy 14 و رد دد 2 ثابت کردند که با وجود زمان کافی، تیم کاربلد و بودجه قابل توجه (گاهی سرسام آور!)، میتوان به این مهم دست یافت.
از آنجایی که داستان و سفر دنریس تارگرین در سریال بیشتر در مورد درگیریهای قدرت و مکانهایی است که او در آنها ساکن میشود و استراحت میکند، اسوس در سریال بیشتر شبیه به یک تنوع محیطی نسبت به محیطهای خشنتر وستروس است. به بیان دیگر، اسوس بزرگتر از چیزی است که آن سریال محبوب و هشت فصلی نمایش داد و یک بازی ویدیویی فکر شده میتواند بهترین فرصت برای نمایش پتانسیلهای پرشمار این سرزمین دوست داشتنی باشد.
نظر شما چیست؟ آیا از ایده ساخت یک بازی جهان آزاد ترجیحاً نقشآفرینی از سریال بازی تاج و تخت استقبال میکنید یا ساخت سریالهای تلویزیونی یا فیلمهای سینمایی از آن را مناسبتر میدانید؟ نظرات خوب خود را با ما به اشتراک بگذارید.
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.